جدول جو
جدول جو

معنی پولور - جستجوی لغت در جدول جو

پولور
پیراهن کش، پیراهن بافته شده از پشم یا کاموا
تصویری از پولور
تصویر پولور
فرهنگ فارسی عمید
پولور
پیراهن کش
تصویری از پولور
تصویر پولور
فرهنگ لغت هوشیار
پولور
از توابع دهستان بالا لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیلور
تصویر پیلور
سوداگر، فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، سقط فروش، سقطی، چرچی، خرده فروش، پیله ور
ابریشم فروش، فروشندۀ قز، قزّاز، ابریشمی، کسی که پیله می خرد و ابریشم می ریسد
فرهنگ فارسی عمید
دریچه ای در پایین معده که محتویات معده از طریق آن وارد روده می شود، باب المعده
فرهنگ فارسی عمید
(لَ وَ)
پیله ور. عطار. خرده فروش. داروفروش. کسی که داروو سوزن و نخ و مهره به خانه ها برد و فروشد. صیدلانی. صیدنانی. (تفلیسی) (صراح) (السامی). رجوع به پیله ورشود: صندلانی، مرد پیلور. (منتهی الارب) :
در ته پیلۀ فلک پیلور زمانه را
نیست به بخت خصم تو، داروی درد مدبری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(رِ وُ وِ)
در تداول عامه رولور. پیشتاب. شش لول. طپانچه آلتی آچلان. حاجت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نوعی ماهی در بحر خزر
لغت نامه دهخدا
(پُ)
نام قریه ای از دهستان بالالاریجان در مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد تألیف رابینو ص 114)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیلور
تصویر پیلور
خرده فروش، پیله ور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلور
تصویر پیلور
((وَ))
داروفروش
فرهنگ فارسی معین
غرش پلنگ، تنومند و چاق، تیرهای افقی سقف اتاق، نعل در گاه، الوار، روستایی از دهستان پشتکوی شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی