جدول جو
جدول جو

معنی پولور

پولور
پیراهن کش، پیراهن بافته شده از پشم یا کاموا
تصویری از پولور
تصویر پولور
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پولور

پیلور

پیلور
سوداگَر، فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، سَقَط فُروش، سَقَطی، چَرچی، خُردِه فُروش، پیلِه وَر
اَبریشَم فُروش، فروشندۀ قز، قَزّاز، اَبریشَمی، کسی که پیله می خرد و ابریشم می ریسد
پیلور
فرهنگ فارسی عمید

پیلور

پیلور
دریچه ای در پایین معده که محتویات معده از طریق آن وارد روده می شود، باب المعده
فرهنگ فارسی عمید

پیلور

پیلور
پیله ور. عطار. خرده فروش. داروفروش. کسی که داروو سوزن و نخ و مهره به خانه ها برد و فروشد. صیدلانی. صیدنانی. (تفلیسی) (صراح) (السامی). رجوع به پیله ورشود: صندلانی، مرد پیلور. (منتهی الارب) :
در ته پیلۀ فلک پیلور زمانه را
نیست به بخت خصم تو، داروی درد مدبری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

رولور

رولور
در تداول عامه رولور. پیشتاب. شش لول. طپانچه آلتی آچلان. حاجت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا