جدول جو
جدول جو

معنی پوشش - جستجوی لغت در جدول جو

پوشش
حجاب، جلد
تصویری از پوشش
تصویر پوشش
فرهنگ واژه فارسی سره
پوشش
پوششی که برای در معرض دید قرار نگرفتن بخشی از صحنه یا دیده شدن بخش خاصی از صحنه در دوربینهای غیر دیجیتالی تعبیه می شود، مانند نمای نقطه نظر بازیگری که با دوربین به جایی نگاه می کند. این تمهیدات اکنون دردوربینهای دیجیتالی تعبیه شده است
تصویری از پوشش
تصویر پوشش
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
پوشش
حجاب، عمل پوشیدن
تصویری از پوشش
تصویر پوشش
فرهنگ لغت هوشیار
پوشش
پوشاندن چیزی، هر چیز که روی چیز دیگر را بپوشاند، پوشاک، لباس، چادر
تصویری از پوشش
تصویر پوشش
فرهنگ فارسی عمید
پوشش
((ش ِ))
پوشیدن، جامه، لباس، پرده، حجاب، سقف خانه
تصویری از پوشش
تصویر پوشش
فرهنگ فارسی معین
پوشش
Disguise, Encasement, Encompassment, Envelopment
تصویری از پوشش
تصویر پوشش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پوشش
маскировка , покрытие , охват , обертка
دیکشنری فارسی به روسی
پوشش
Verkleidung, Abdeckung, Umhüllung
دیکشنری فارسی به آلمانی
پوشش
маскування , покриття , охоплення , обгортання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پوشش
przebranie, pokrycie, otoczenie, opakowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
پوشش
伪装 , 覆盖 , 包围 , 包装
دیکشنری فارسی به چینی
پوشش
disfarce, revestimento, envolvimento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پوشش
travestimento, rivestimento, avvolgimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پوشش
disfraz, recubrimiento, envolvimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پوشش
déguisement, revêtement, enveloppement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پوشش
vermomming, bekleding, omsluiting, omhulling
دیکشنری فارسی به هلندی
پوشش
การปลอมตัว , การปกปิด , การห่อหุ้ม , การห่อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
پوشش
penyamaran, pelapisan, pembalutan, pembungkusan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پوشش
تخفّيٌ , تغطيةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
پوشش
भेष , आवरण
دیکشنری فارسی به هندی
پوشش
הסוואה , כיסוי , עטיפה
دیکشنری فارسی به عبری
پوشش
変装 , 被覆 , 包囲 , 包装
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پوشش
변장 , 덮개 , 포위 , 포장
دیکشنری فارسی به کره ای
پوشش
kılık değiştirme, kaplama, kuşatma, sarmalama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پوشش
uigizaji, kifuniko, kufunika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پوشش
ছদ্মবেশ , আবরণ , মোড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
پوشش
چھپاؤ , احاطہ , لپیٹنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوشه
تصویر پوشه
فولدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوزش
تصویر پوزش
عذرخواهی، معذرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کوشش
تصویر کوشش
تلاش، سعی، اهتمام، اجتهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاشش
تصویر پاشش
اسم پاشیدن، عمل پاشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تحلب دوشش داشتن (تاج المصادر)، (نرد) آوردن دو تاس که هر یک شش خال داشته باشد جفت شش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوشش
تصویر جوشش
جوش داشتن جوشیدن بجوش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوزش
تصویر پوزش
معذرت، اعتذار، عذر خواهی، بهانه، طلب عفو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوشی
تصویر پوشی
پارچه ای که از آن عمامه و شال کمر میساختند
فرهنگ لغت هوشیار