جدول جو
جدول جو

معنی پوسده - جستجوی لغت در جدول جو

پوسده(سِ دَ / دِ)
مخفف پوسیده. رجوع به پوسیده شود
لغت نامه دهخدا
پوسده
متخلخل و سبک شده بر اثر طول زمان یا علتی دیگر، عفن متعفن
تصویری از پوسده
تصویر پوسده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوسته
تصویر پوسته
پوست کوچک، پوست نازک، هر چیز پوست مانند، هر چیز ریز شبیه پوست، پولک ریز و نازک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
ازهم دررفته، پوده شده در اثر کهنگی و فرسودگی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ دَ / دِ)
دست زده. دست رسیده. و دست مالیده باشد و سوراخ کرده را نیز گویند. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
متخلخل و سبک شدن چیزی بر اثر گذشت زمان یا بعللی دیگر فساد پذیرفتن، عفونت یافتن، پژمرده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوسته
تصویر پوسته
پوست نازک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوسنده
تصویر پوسنده
آنکه بپوسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسوده
تصویر پسوده
دست زده دست مالیده بسوده، سوراخ کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
متخلخل و سبک شده بر اثر طول زمان یا علتی دیگر، عفن متعفن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوسته
تصویر پوسته
بیرونی ترین بخش پوست، پوشش اندام های درونی بدن، بخش کوچکی از پوست که یاخته های آن مرده است و از بقیه پوست جدا می شود، پوشش بیرونی دانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
فاسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوسته
تصویر پوسته
جدار، قشر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
فاسدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
Shabbily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
de manière négligée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
niedbale
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
בצורה מרושלת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
поношенно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
بکھرے ہوئے انداز میں
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
এলোমেলোভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
kwa uzembe
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
özensizce
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
너저분하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
だらしなく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
गंदगी से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
недбало
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
secara ceroboh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
อย่างสะเพร่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
slordig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
zerlumpt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
de manera desaliñada
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
in modo trasandato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
de maneira descuidada
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
破旧地
دیکشنری فارسی به چینی