نوعی زغال طبیعی به رنگ قهوه ای تیره، دارای ۵۰% تا ۶۰% کربن که به هنگام سوختن بوی آمونیاک می دهد و از رسوب تدریجی گیاهان آبی مانند جلبک ها و خزه ها تولید می شود
نوعی زغال طبیعی به رنگ قهوه ای تیره، دارای ۵۰% تا ۶۰% کربن که به هنگام سوختن بوی آمونیاک می دهد و از رسوب تدریجی گیاهان آبی مانند جلبک ها و خزه ها تولید می شود
پور، پسر، فرزند نرینه، برای مثال خرد پورۀ آدم چه خبر دارد از این دم / که من از جملۀ عالم به دوصد پرده نهانم (مولوی۲ - ۵۸۷)، در علم زیست شناسی بچۀ ملخ، تخم ملخ نوعی خوراک که با آرد نخود، باقلا یا سیب زمینی رنده کرده یا لوبیا و عدس له کرده درست می شود
پور، پسر، فرزند نرینه، برای مِثال خرد پورۀ آدم چه خبر دارد از این دم / که من از جملۀ عالم به دوصد پرده نهانم (مولوی۲ - ۵۸۷)، در علم زیست شناسی بچۀ ملخ، تخم ملخ نوعی خوراک که با آرد نخود، باقلا یا سیب زمینی رنده کرده یا لوبیا و عدس له کرده درست می شود
از زغالهای سوختنی است که از تغییر و دگرگونی مواد نباتی در زیر آبها بوجود می آید، از اقسام زغال سنگ است، از خزه های مخصوصی تشکیل شده که نوع عمده آن اسفنی (بفارسی اشنه) میباشد، این خزه ها پیوسته از بالا روییده و از پایین ریشه و برگ و ساقه های آنها متراکم شده ومبدل به زغال تورب گردیده و موارد استعمال آن نه تنها سوخت است بلکه برای ساختن نوعی کاغذ و پارچه بکاررفته و معدن آن اغلب در نواحی باتلاقی یافت میشود
از زغالهای سوختنی است که از تغییر و دگرگونی مواد نباتی در زیر آبها بوجود می آید، از اقسام زغال سنگ است، از خزه های مخصوصی تشکیل شده که نوع عمده آن اسفنی (بفارسی اُشنه) میباشد، این خزه ها پیوسته از بالا روییده و از پایین ریشه و برگ و ساقه های آنها متراکم شده ومبدل به زغال تورب گردیده و موارد استعمال آن نه تنها سوخت است بلکه برای ساختن نوعی کاغذ و پارچه بکاررفته و معدن آن اغلب در نواحی باتلاقی یافت میشود
پور. پسر: خرد پورۀ آدم چه خبر دارد ازین دم که من از جملۀ عالم به دو صد پرده نهانم. مولوی (کلیات بیت 16918). ، بچۀ ملخ، تخم ملخ. پور ملخ. رجوع به پور ملخ شود، تنه درخت. (برهان). جذع. و تنه درخت خرما را عرب جذع گوید. ودر بعض لغت نامه ها به پوره معنی سر درخت داده اند، بزبان هندی بمعنی تمام باشد. (برهان) ، فضول افیون پس از سوختن آن برای کشیدن و آن غیر از شیره و سوختۀ تریاک است
پور. پسر: خرد پورۀ آدم چه خبر دارد ازین دم که من از جملۀ عالم به دو صد پرده نهانم. مولوی (کلیات بیت 16918). ، بچۀ ملخ، تخم ملخ. پور ملخ. رجوع به پور ملخ شود، تنه درخت. (برهان). جِذع. و تنه درخت خرما را عرب جذع گوید. ودر بعض لغت نامه ها به پوره معنی سر درخت داده اند، بزبان هندی بمعنی تمام باشد. (برهان) ، فضول افیون پس از سوختن آن برای کشیدن و آن غیر از شیره و سوختۀ تریاک است
یا جاگژرنات نام قلعۀ مستحکمی به هندوستان بر ساحل خلیج بنگال و آن مشهورترین شهرهای مذهبی هند بشمار می رود و دارای چهل هزار تن سکنه است و تعداد زائرینی که در دو عید مذهبی باین شهر آیند به یک میلیون بالغ شود و این جمعیت در این اعیاد بدسته های بسیار عظیم منقسم گردد و در شهر بگردش درآید در حالی که مجسمۀ رب النوعی را پیشاپیش برند و شاید پوریان که در لغتنامه های فارسی نام شهر پور (پور رای کنوج (قنوج) بوده است) دانسته شده همین شهر باشد
یا جاگژِرنات نام قلعۀ مستحکمی به هندوستان بر ساحل خلیج بنگال و آن مشهورترین شهرهای مذهبی هند بشمار می رود و دارای چهل هزار تن سکنه است و تعداد زائرینی که در دو عید مذهبی باین شهر آیند به یک میلیون بالغ شود و این جمعیت در این اعیاد بدسته های بسیار عظیم منقسم گردد و در شهر بگردش درآید در حالی که مجسمۀ رب النوعی را پیشاپیش برند و شاید پوریان که در لغتنامه های فارسی نام شهر پور (پور رای کنوج (قنوج) بوده است) دانسته شده همین شهر باشد
نفس. مرد: فانهم یسمون النفس پورش و معناه الرجل بسبب انها الحی فی الموجود. رجوع به ماللهند بیرونی ص 15 و 19 و 164 و 165 و 169 و 177 و 182 و 187 و 193 و 259 شود
نفس. مرد: فانهم یسمون النفس پورش و معناه الرجل بسبب انها الحی فی الموجود. رجوع به ماللهند بیرونی ص 15 و 19 و 164 و 165 و 169 و 177 و 182 و 187 و 193 و 259 شود
چاقشور ساق کوتاه پشمی باشد که در زمستان در زیر کفش و موزه پوشند، و معرب آن جورب است. (برهان). چاقشور پشمین که زیر موزه پوشیده جهت دفع سرما، و آن به جای پای تابه باشد، و معرب آن جورب است که الحال به جوراب مشهور است. (رشیدی)... و جورب معرب گورب است و جمع آن را جواربه گویند. کذا فی القاموس. (انجمن آرا) : بهای گورب و موزه فرست و کوکب و نعل هباست نزد تو این ها که من بها کردم. سوزنی (از رشیدی و جهانگیری). ، کفش نمدی را هم گفته اند. (برهان)
چاقشور ساق کوتاه پشمی باشد که در زمستان در زیر کفش و موزه پوشند، و معرب آن جورب است. (برهان). چاقشور پشمین که زیر موزه پوشیده جهت دفع سرما، و آن به جای پای تابه باشد، و معرب آن جورب است که الحال به جوراب مشهور است. (رشیدی)... و جورب معرب گورب است و جمع آن را جواربه گویند. کذا فی القاموس. (انجمن آرا) : بهای گورب و موزه فرست و کوکب و نعل هباست نزد تو این ها که من بها کردم. سوزنی (از رشیدی و جهانگیری). ، کفش نمدی را هم گفته اند. (برهان)
نعت مفعولی منحوت از ’اریب’ و ’وریب’ فارسی. وریب. اریب. این لفظ عربی نیست و گویا فارسی زبانان از لفظ اریب و وریب فارسی، این صیغۀ مفعولی را ساخته اند. (از یادداشت مؤلف). کج و معوج و دارای اریب. (ناظم الاطباء). خط و راه کج. این معنی از اریب فارسی گرفته شده است. (فرهنگ نظام). - حجاب مورب، حجاب حاجب، و آن پرده ای باشد میان دل و معده. (یادداشت مؤلف). - خط مورب، خط کج و مایل. (از ناظم الاطباء)
نعت مفعولی منحوت از ’اریب’ و ’وریب’ فارسی. وریب. اریب. این لفظ عربی نیست و گویا فارسی زبانان از لفظ اریب و وریب فارسی، این صیغۀ مفعولی را ساخته اند. (از یادداشت مؤلف). کج و معوج و دارای اریب. (ناظم الاطباء). خط و راه کج. این معنی از اریب فارسی گرفته شده است. (فرهنگ نظام). - حجاب مورب، حجاب حاجب، و آن پرده ای باشد میان دل و معده. (یادداشت مؤلف). - خط مورب، خط کج و مایل. (از ناظم الاطباء)
فرانسوی خور کوب خوراکیکه از کوفتن و پختن کدو یا مرجمک یا سیب زمینی فراهم می آید خوراکی است که با سیب زمینی آرد شده و کدوی نرم گشته یا لوبیا و عدس و اسفناج و دیگر حبوبات و سبزیها حل و کوبیده شده تهیه میگردد. یا پوره کدو. یک قطعه بزرگ کدو تنبل یا کدو مربایی را خرد کرده در استکان آب نمک دار یا قند دار مدت نیم ساعت بپزند. سپس آبش را گرفته از الک خارج کرده دو تخم مرغ زده شده و قدری کره و شیر بدان اضافه کنند و چند دقیقه روی آتش نگاهدارندظنگاه در آب سرد خنک کنند. یا پوره لوبیا و عدس. لوبیا یا عدس یا حبوبات دیگر را در آب می پزند تا نرم شود. آنگاه با کوشت کوب آنرا له کرده یا از الک خارج نموده با کمی آب گوشت مخلوط کنند. سپس ادویه زده روی آن کره گذارند و قدری پیاز یا خرده نان سرخ کرده و جعفری خرد کرده اطراف آن میریزند و سر سفره می برند
فرانسوی خور کوب خوراکیکه از کوفتن و پختن کدو یا مرجمک یا سیب زمینی فراهم می آید خوراکی است که با سیب زمینی آرد شده و کدوی نرم گشته یا لوبیا و عدس و اسفناج و دیگر حبوبات و سبزیها حل و کوبیده شده تهیه میگردد. یا پوره کدو. یک قطعه بزرگ کدو تنبل یا کدو مربایی را خرد کرده در استکان آب نمک دار یا قند دار مدت نیم ساعت بپزند. سپس آبش را گرفته از الک خارج کرده دو تخم مرغ زده شده و قدری کره و شیر بدان اضافه کنند و چند دقیقه روی آتش نگاهدارندظنگاه در آب سرد خنک کنند. یا پوره لوبیا و عدس. لوبیا یا عدس یا حبوبات دیگر را در آب می پزند تا نرم شود. آنگاه با کوشت کوب آنرا له کرده یا از الک خارج نموده با کمی آب گوشت مخلوط کنند. سپس ادویه زده روی آن کره گذارند و قدری پیاز یا خرده نان سرخ کرده و جعفری خرد کرده اطراف آن میریزند و سر سفره می برند