جدول جو
جدول جو

معنی پودلاشی - جستجوی لغت در جدول جو

پودلاشی
(پُدْ)
پودلاکی. یکی از ایالات قدیمۀ لهستان. محدود است از طرف شمال بیالیستک، و از جانب مغرب به مازوی، و ساندومیژ، و از جهت جنوب به لوبلین. نهر بوگ در طرف مشرق و رود ویستول در جهت مغرب این ناحیه جریان دارد. طول این ناحیه 200 هزار و عرض 160 هزار گز است مرکز وی شهر شدلتسه است و شهرهای عمده لوبلین، بیالا، لوکو است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پولانی
تصویر پولانی
آش آرد، آش بلغور
فرهنگ فارسی عمید
صفت پولدار، توانگری، ثروتمندی
لغت نامه دهخدا
نوعی از آش آرد، (برهان)، طعامی است، (شرفنامه)
لغت نامه دهخدا
فولادی، فولادین، منسوب به پولاد، از پولاد:
مجرمان را تن پولادی فرسوده شدی
گر تو اندر خور هر جرم دهی بادافراه،
فرخی
لغت نامه دهخدا
یکی از مالیسیاها یعنی نواحی کوهستانی اشکودره می باشد که در شمال شرقی اشکودره و در شمال غربی رود درین روبروی ناحیۀ دکاکین واقع شده و رود خانه شاله که آب نهر شوشی را اخذ می کند نیز از وسط این ناحیه جاری می شود و به گودالی می ریزد، اراضی این قطعه کوهستانی و سنگلاخ است لذا محصولات کلی ندارد، اهالی آن مرکب از لاتن و مسلمند مانند مالیسورهای دیگر در تحت ادارۀ بیرقدار خود می زیند، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به پولاب، حسی باشد یعنی آنچه بحس و نظر درآید، (برهان)، و رجوع به پولاب شود
لغت نامه دهخدا
افلاق، افلاخونیه، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پولداری
تصویر پولداری
توانگری ثروتمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولانی
تصویر پولانی
آش بلغور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولادی
تصویر پولادی
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی
فرهنگ لغت هوشیار
واحد یا مؤلفه استانداردی از یک سازواره (سیستم) که برای ترکیب یا استفاده آسان، طراحی یا ساخته می شود، واحدها یا دوره های مشخص آموزشی در دانشگاه ها و مدارس، واحدها و اجزای صنعتی همگون و مشابه، واحدهای
فرهنگ فارسی معین