حاوی نصیحت و اندرز. نصیحت آمیز. پرپند: بدو گفت کاین نامۀ پندمند ببر سوی دیوار حصن بلند. فردوسی. مگر کو (زال سام) گشاید یکی پندمند سخن بر دل شهریار بلند. فردوسی. بدو گفت این نامۀ پندمند ببر نزد آن دیو جسته ز بند. فردوسی. نگه کن بدین نامۀ پندمند مکن چشم و گوش خرد را به بند. فردوسی. چنین گفت کاین نامۀ پندمند بنزد دو خورشید گشته بلند... فردوسی. اگر شاه بیند ز رای بلند نویسد یکی نامۀ پندمند. فردوسی. یکی پاسخ پندمندش دهیم سر او فرازیم و پندش دهیم. فردوسی. نگه کن بدین نامۀ پندمند دل اندر سرای سپنجی مبند. فردوسی. بفرمود تا نامۀ پندمند نبشتند نزدیک آن پرگزند. فردوسی. فرستادمش نامۀ پندمند دگر عهد آن شهریار بلند. فردوسی. دگر گفت کان نامۀ پندمند فرستاده شد هم بکین هم به پند. اسدی (گرشاسبنامه ص 57)
حاوی نصیحت و اندرز. نصیحت آمیز. پرپند: بدو گفت کاین نامۀ پندمند ببر سوی دیوار حصن بلند. فردوسی. مگر کو (زال سام) گشاید یکی پندمند سخن بر دل شهریار بلند. فردوسی. بدو گفت این نامۀ پندمند ببر نزد آن دیو جسته ز بند. فردوسی. نگه کن بدین نامۀ پندمند مکن چشم و گوش خرد را به بند. فردوسی. چنین گفت کاین نامۀ پندمند بنزد دو خورشید گشته بلند... فردوسی. اگر شاه بیند ز رای بلند نویسد یکی نامۀ پندمند. فردوسی. یکی پاسخ پندمندش دهیم سر او فرازیم و پندش دهیم. فردوسی. نگه کن بدین نامۀ پندمند دل اندر سرای سپنجی مبند. فردوسی. بفرمود تا نامۀ پندمند نبشتند نزدیک آن پرگزند. فردوسی. فرستادمش نامۀ پندمند دگر عهد آن شهریار بلند. فردوسی. دگر گفت کان نامۀ پندمند فرستاده شد هم بکین هم به پند. اسدی (گرشاسبنامه ص 57)