- پنداوسی
- سکه ای در قدیم بارزش پنج دینار: (هزار و صد و شصت قنطار بود درم بدکزو پنج دینار بود) که بر پهلو موبد پارسی همی نام بردش به پنداوسی) (فردوسی) توضیح ولف در فهرست شاهنامه (بنداوسی) کرده و در کلمه اخیر گوید: (سکه ای بارزش پنج دینار)، احتمال میرود که کلمه مصحف پنداذس باشد
معنی پنداوسی - جستجوی لغت در جدول جو
- پنداوسی
- سکه ای معادل پنج دینار، پیداوسی، بنداوسی
- پنداوسی ((پَ یا پِ وَ))
- سکه ای در قدیم برابر با ارزش پنج دینار، پیداوسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سکه ای در قدیم بارزش پنج دینار: (هزار و صد و شصت قنطار بود درم بدکزو پنج دینار بود) که بر پهلو موبد پارسی همی نام بردش به پنداوسی) (فردوسی) توضیح ولف در فهرست شاهنامه (بنداوسی) کرده و در کلمه اخیر گوید: (سکه ای بارزش پنج دینار)، احتمال میرود که کلمه مصحف پنداذس باشد
سکه ای معادل پنج دینار، بنداوسی، پنداوسی، برای مثال که بر پهلوی موبد پارسی / همی نام راندش به پیداوسی (فردوسی۱ - ۱۳۷۲)
سکه ای معادل پنج دینار، پیداوسی، پنداوسی
بشکل پرطاوس، سبزی سیر که بطلایی زند غازماغازی معرق، گل پر طاوسی
دلیری شجاعت پهلوانی، حکمت دانایی: بصورتگری دست بردی ز مانی بکنداوری گوی بردی ز آزر. (فرخی)
دلیری، برای مثال چگونه سر آمد به نیک اختری / بر ایشان برآن روز کنداوری (فردوسی - ۱/۱۲) ، بزرگی
خیالی
گویی، همانا، گوییا، گویا، گمان بری. دراصل فعل مضارع سادۀ دوم شخص مفرد از «پنداشتن» است، (صفت نسبی، منسوب به پندار) خیالی، وهمی، خیال باف