معنی پنداری - فرهنگ فارسی معین
معنی پنداری
- پنداری((پِ))
- خیال باف، خیالی، وهمی، کلمه فعل از پنداشتن، گویی، گویا
تصویر پنداری
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پنداری
پنداری
- پنداری
- گویی، همانا، گوییا، گویا، گمان بری. دراصل فعل مضارع سادۀ دوم شخص مفرد از «پنداشتن» است، (صفت نسبی، منسوب به پندار) خیالی، وهمی، خیال باف
فرهنگ فارسی عمید