گیاهی با ساقۀ ستبر و کوتاه و شاخه های نازک و برگ های درشت و گل های زرد یا سرخ رنگ که پس از رسیدن، شکافته می شود و از میان آن دانه هایی بیرون می آید که اطراف آن ها را تارهای سفید فراگرفته است پنبه کردن: رشته ای را باز کردن و به صورت پنبه درآوردن، کنایه از پراکنده کردن، متفرق ساختن، برای مثال پنبه کنم لشکرشان را چنان / کز تنشان پنبه شود استخوان (امیرخسرو- مجمع الفرس - پنبه کردن)، کنایه از نرم کردن، کنایه از عاجز کردن پنبۀ کوهی: پنبۀ نسوز، نام تجارتی هر یک از اقسام مختلف سیلیکات های معدنی منیزیم که به شکل رگه هایی در بعضی سنگ ها یافت می شود
گیاهی با ساقۀ ستبر و کوتاه و شاخه های نازک و برگ های درشت و گل های زرد یا سرخ رنگ که پس از رسیدن، شکافته می شود و از میان آن دانه هایی بیرون می آید که اطراف آن ها را تارهای سفید فراگرفته است پنبه کردن: رشته ای را باز کردن و به صورت پنبه درآوردن، کنایه از پراکنده کردن، متفرق ساختن، برای مِثال پنبه کنم لشکرشان را چنان / کز تنشان پنبه شود استخوان (امیرخسرو- مجمع الفرس - پنبه کردن)، کنایه از نرم کردن، کنایه از عاجز کردن پنبۀ کوهی: پنبۀ نسوز، نام تجارتی هر یک از اقسام مختلف سیلیکات های معدنی منیزیم که به شکل رگه هایی در بعضی سنگ ها یافت می شود
پنگان. فنجان. ظرف مسی است دارای درجه که بجای ساعت در تقسیم آب بکار میرود و ته آن سوراخ است آن را در ظرف بزرگتری که آب دارد می گذارند (این کلمه در گناباد معمول است و شکستۀ پنگان است)
پنگان. فنجان. ظرف مسی است دارای درجه که بجای ساعت در تقسیم آب بکار میرود و ته آن سوراخ است آن را در ظرف بزرگتری که آب دارد می گذارند (این کلمه در گناباد معمول است و شکستۀ پنگان است)
مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: شهری است در مشرق اردن که جادیان آن را مرمت نمودند، در نزدیکی کوه نبو واقع است. موآبیان این شهر را مفتوح ساخته به تصرف خود درآوردند. این شهر در مسافت هشت میلی جنوب حشبون واقع بود و بعید نیست که همان حالس حالیه باشد. (از قاموس کتاب مقدس ص 871). شهر دیگری هم بدین اسم در کتاب مقدس نام برده شده است، و مؤلف قاموس مزبور آرد: شهری است که ’نبو’ی آخری نامیده شده است تا از ’نبو’ی مذکور فوق متمایز باشد و دور نیست که این نبو در اراضی بنیامین بوده یا اینکه نوبا در اراضی یهودا می باشد که به مسافت 7 میل به شمال غربی حبرون واقع است. (از قاموس کتاب مقدس ص 87)
مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: شهری است در مشرق اردن که جادیان آن را مرمت نمودند، در نزدیکی کوه نبو واقع است. موآبیان این شهر را مفتوح ساخته به تصرف خود درآوردند. این شهر در مسافت هشت میلی جنوب حشبون واقع بود و بعید نیست که همان حالس حالیه باشد. (از قاموس کتاب مقدس ص 871). شهر دیگری هم بدین اسم در کتاب مقدس نام برده شده است، و مؤلف قاموس مزبور آرد: شهری است که ’نبو’ی آخری نامیده شده است تا از ’نبو’ی مذکور فوق متمایز باشد و دور نیست که این نبو در اراضی بنیامین بوده یا اینکه نوبا در اراضی یهودا می باشد که به مسافت 7 میل به شمال غربی حبرون واقع است. (از قاموس کتاب مقدس ص 87)
عزالدین شیر. یکی از حکام کرد است که در برابر حملۀ تیموریان مقاومت شدید نمود و عاقبت به سال 789 هجری قمری تسلیم شد. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 199)
عزالدین شیر. یکی از حکام کرد است که در برابر حملۀ تیموریان مقاومت شدید نمود و عاقبت به سال 789 هجری قمری تسلیم شد. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 199)
گیاهی که از الیاف غوزۀ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشف. کرسف. کرفس. کرسوف. قضم. قطب. برس . قطن. قطن ّ. طوط. قور. شحم الارض. رازقی. خرنف. ندف. دعس. عطب. عطب. عطب. عطوب. (منتهی الارب) : میغ مانندۀ پنبه است ورا باد نداف هست سد کیس درونه که بدو پنبه زنند. ابوالمؤید. گر بخواهی که بفخمند ترا پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری. حکاک. و از این شهرها (نمیاس، هرکند، اورشین، سمندر، اندرس. از هندوستان بناحیت دهم) پنبه نیک خیزد و بسیار پنبۀ ایشان بر درخت بود و سالهای بسیار بر دهد (؟). (حدود العالم). ازین (دختران) هر یکی پنبه بردی بسنگ یکی دوکدانی ز چوب خدنگ... نرفتی سخن گفتن از خواب و خورد کزان پنبه شان بود ننگ و نبرد شدندی شبانگه سوی خانه باز شده پنبه شان ریسمان دراز. فردوسی. چو بنهاد بر نامه بر، مهرشاه بفرمود تا دوکدانی سیاه بیارند با دوک و پنبه در اوی نهاده بسی ناسزا رنگ و بوی. فردوسی. موی همچون پنبه روئی چون زریر آمده با دو یتیم و دو اسیر. عطار. آتش می گرچه جهان برفروخت پنبۀ قرابه ز آتش نسوخت. امیرخسرو (از آنندراج). رومی ابریشم و روحیست دگر پنبه ز وصف سومین روح بود پشم بگفتم یکبار. نظام قاری (دیوان البسه ص 12). در جوانیم موی شد سپید دهر پنبه کرد چرخ هر چه رشت. قاآنی. فوف، پاره های پنبه. خرفع، پنبۀ تباه بکار نیامدنی در غلاف خود. خرفع، پنبۀ زده شده بکمان. قطنه، پنبه پاره. فرصه، لتّه یا پنبه پاره و جز آن که زن حائض اندام خود را بدان پاک سازد. مکمهل، پنبۀدانه دار. قصیم، پنبۀ دیرینه. تزبید، پنبه زدن. حریمله، درختی است که پنبۀ آن نهایت نرم و سبک باشدو در بالشهای سلاطین کنند. قور، پنبۀ نو یا پنبۀ یک ساله. توضیع، جبه بردوختن بعد پنبه نهادن در آن. توشیع، باغنده ساختن پنبه را بعد زدن. فشغه، پنبۀ اندرون نی (و آن چیزی است چون پنبه که در میان نی است). هفو، بردن و جنبانیدن باد پشم و پنبه را. تجرید، پنبه بیرون آوردن از پنبه دانه. عفازه، بار پنبه. عطبه، پارۀ پنبه. سندوف، پنبۀ زده. (منتهی الارب). ندیف، پنبۀ زده. (دهار). نواجد، پاره های پنبۀ بهم چسبیده. (منتهی الارب). پنبه از جملۀ نباتات صنعتی است. در ایران اقسام مختلفۀ زراعت پنبه میشود. بهترین جنس آن از مازندران، کاشان، محلات بدست می آید. موقع کشت آن اوایل اردی بهشت و پس از 25 یا30 روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود. حاصل غوزه های رسیدۀ آن از آخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیدۀ آن تمام برسند. در جغرافیای اقتصادی ایران تألیف کیهان آمده است: پنبه کشت بهاری است که مواظبت بسیار لازم دارد و متناوباً بعد از گندم یا جو باید کاشته شود. در نواحی جنوبی ایران بندرت بعد از محصول خشخاش میکارند. موقع کشت آن اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت و پس از بیست و پنج یا سی روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود (مقدار آب لازم برای پنبه دو برابر گندم و خشخاش است). حاصل غوزه های رسیدۀ آن ازآخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیدۀ آن تمام برسد. در ایران اقسام مختلفۀ پنبه زراعت میشود و در کرمان، رفسنجان، یزد، اسپاهان، کاشان، قم، محلات، کمره، دلیجان، ساوه، زرند، تهران، خوار، سمنان، دامغان، شاهرود، استراباد، سبزوار، نیشابور، ترشیز، مشهد، مازندران، قزوین و تبریز عمل میاید. بهترین جنس آن از مازندران، کاشان، محلات بدست می آید. محصول کلیۀ پنبه در تمام نقاط ایران 11000000 من میباشد... تخم پنبۀ امریکائی در تمام نقاط ایران عمل میاید ولی تخم پنبۀمصری بواسطۀ اینکه حرارت زیاد لازم دارد در مناطقی که حرارت و رطوبت بسیار باشد خوب بهره میدهد. اراضی خوزستان اگر با ترتیب صحیحی آبیاری شود معادل تمام محصول فعلی ایران پنبه خواهد داد و جنس آن نیز از بهترین جنس پنبۀ دنیا خواهد گردید. در نتیجۀ جنگ عمومی، محصول پنبۀ ایران بکلی از بین رفته بود بطوری که در سنۀ 1299 ه..ش صادرات پنبۀ ایران از ده میلیون من قبل از جنگ به 461000 من تنزل کرد ولی در سنوات بعد به زراعت پنبه اهمیت بسیار داده شد و رقم صادرات در سنۀ 1306 معادل 5475712 من، در سنۀ 1307 مقدار 6500000 من بوده است. مملکت ایران استعداد عمل آوردن چهار برابر محصول فعلی پنبه را دارد و اگر در جور کردن تخم و ترتیب زراعت و پاک کردن و بستن عدل و غیره اقدامی بشود یکی از مهمترین صادرات مملکت را تشکیل میدهد. صدی هشتاد صادرات پنبۀ ایران بخاک روسیه است. کرم خاردار و اهمیّت اقتصادی آن در زراعت پنبه: آفات فلاحتی از نقطۀ نظر تشکیلات عملی معمولاً به دو دسته تقسیم میشود: 1- آفات محلی که از قدیم درداخلۀ مملکت شیوع داشته. 2- آفات خارجی که سابقاًدر مملکت وجود نداشته و از ممالک دیگر که محل نشو ونما و اقامتگاه دائمی آنهاست سرایت کرده است. در موضوع عملیات فلاحتی دنیا و خصوصاً در باب زراعت پنبه مکرر اتفاق افتاده است که آفت فلاحتی از مملکتی به مملکت دیگر سرایت کرده است و بروز آفات خارجی در نواحی جدید در صورتی که وضعیت آب و هوای نواحی مزبوره جهت نشو و نما و توسعۀ آن متناسب باشد معمولاً خسارات عمده را در نواحی مزبوره که جدیداً مبتلا شده است ایجاب کرده و در این گونه موارد حتماً لازم است بهر قیمتی که باشد اقدامات جدی برای دفع آفت مزبور چه از طرف دولت و چه از طرف اهالی محل بعمل آید. مثال برجسته ای که در این باب میتوان بیان کرد موضوع آفت انگور موسوم به فیلوکسرا است که از آمریکا به اروپا سرایت کرده و این حشره که از حیث جثه خیلی کوچک (یک میلیمتر) است بسرعت تاکستانهای اروپا را که مورد سرایت آن واقع شد معدوم ساخته و به زراعت انگور اروپا خسارت عمده وارد کرده است. فعلاً در آمریکا و آفریقا و هندوستان و آسیای صغیر و بلوچستان و بین النهرین و هندوچین و اسپانی و بعضی ممالک دیگر یک سلسله حشرات موذیۀ متشابهی وجود دارد که خسارت عمده به زراعت پنبه وارد کرده ضمناً ممالک دیگر را که هنوز به آفت مزبور مبتلا نشده است به سرایت خود تهدید میکند. بروز این آفت ممکن است در ممالک مزبور نیز در آتیه سکتۀ مهمی به توسعۀ طبیعی زراعت پنبه واردسازد. حشرۀ نوک دراز، کرم پشت گلی را در آمریکا و کرم پشت گلی و همچنین کرم خاردار را در مصر و هندوستان میتوان از این قبیل آفات محسوب داشت. از این به بعد ما توجه خود را به موضوع کرم خاردار تمرکز خواهیم داد چه ممکن است انتشار آن در ایران توسعه یافته و اسباب خسارت بسیاری گردد. اولین دفعه که کرم خاردار در ایران مشاهده شد در سنۀ 1927م. بوسیلۀ متخصص حشره شناس شوروی موسوم به میلادی م. سیازف بوده و مشارالیه آفت مزبور را در نواحی بم و کرمان و رفسنجان کشف کرده است. از سنۀ1930 کرم مزبور بمقدار خیلی کم در سایر نقاط ایران نیز دیده شده است. اهالی از وجود آفت مزبور بکلی بی اطلاع و تصور میکنند خساراتی که بوسیلۀ کرم خاردار وارد میشود نتیجۀ تأثیرات آب و هوا و قارچهای دودی رنگ و شاید هم میکروبهای طفیلی میباشد در صورتی که علت اصلی آفت مزبور همان کرم خاردار است که فوقاً ذکر شد. کرم خاردار از نقطۀ نظر اقتصادی جهت زراعت اهمیت فوق العاده ای را حائز است و بموجب مطبوعات و کتب خارجه کرم خاردار یکی از مهمترین آفات سه گانه زراعت پنبه است (حشرۀ نوک دراز و کرم پشت گلی دو آفت مهم دیگرمیباشند) و بر حسب اطلاعاتی که در دست است در هندوستان کرم خاردار از10% الی 70% غوزه های پنبه را فاسد میکند و میگویند در مصر خسارتی که از کرم خاردار واردمیشود تا 25% محصول میرسد و در سنواتی که این آفت شیوع کلّی داشته باشد تا به سه چهارم محصول هم ممکن است خسارت وارد شود. بوسیلۀ کرم خاردار هم به اقسام پنبۀ محلی و هم به اقسام پنبۀ تخم آمریکا صدمه وارد میشود. خلاصۀ اطلاعات راجع بمراحل نشو و نمای کرم خاردار: پروانۀ کرم خاردار که طول پرهای باز آن 22 میلیمتر بوده و طول بدن آن تا 9 میلیمتر میرسد رنگ پرهای جلوی آن سبز گلابی رنگ و گاهی زرد و قهوه ای رنگ است و علت سبزی رنگ آن بواسطۀ این است که کرم مزبور در اواخر تابستان و پائیز تولید میشود و پرهای عقبی آن سفیدرنگ و حاشیۀ پرهای مزبور تیره رنگ است. تخمهای پروانۀ مزبور مدور است و ساختمان مخصوص دارد و اندازۀ آن ها پنج دهم میلیمتر است. رنگ تخمها بدواً کبود آسمانی است و بعد به آسمانی سربی رنگ و سربی مبدل میشود.کرمهای خاردار تا 15 میلیمتر طول یافته و رنگ آنها سبز زیتونی و قهوه ای قرمزرنگ است و خالهای تیره رنگی دارد. روی بدن کرم مزبور برآمدگیهای کوتاه ضخیمی (مانند خار) است که شکل مخصوص کرم خاردار نتیجۀ وجود آنها است، شفیره های کرم خاردار از 9 الی 11/50 میلیمتر طول داشته و تبدیل کرم خاردار به شفیره بوسیلۀ پیله های ضخیم مانند ابریشم که بشکل کرجی کوچک و دارای سکانی است صورت میگیرد و رنگ پیله های مزبور سفید و یا قهوه ای رنگ روشن است. طریقۀ زندگی کرم خاردار در ایران تقریباً هیچ مطالعه نشده است ولی در ضمن عملیات آتیه باید توجه مخصوص بتعیین وصف حال و زندگی کرم خاردار مبذول گردد و در جلوگیری آن اقدامات علمی و عملی بشود. در باب شرح حال کرم خاردار در ایران میتوان اطلاعات خیلی مختصری را بیان نمود. کرم خاردار در اواسط ماههای شهریور و مهرماه به زراعت پنبه بطور محسوس صدمه میزند. مرحلۀ شفیرۀ کرم مزبور 17 الی 22 روز طول میکشد. تا به حال مشاهده نشده است که از کرم مزبور جز به غوزه های پنبه بقسمتهای دیگر بوتۀ نبات یعنی بساقه های جوان آن صدمه وارد آید. بموجب اطلاعاتی که از نشریات خارجه بدست آمده میتوان نتایج ذیل را اخذ کرد: پروانۀ کرم خاردار در موقع شب پرواز کرده وروزها در مزارع پنبه و پائین علفهای هرز و غیره پنهان میشود. پروانه های مزبور پس از رسیدن بحدّ بلوغ درطول مدّت 4 الی 5 شب متوالی بر روی غنچۀ گل و غوزه و سایر قسمتهای بوته تخم میگذارد و تخم گذاری پروانه های مذکور بیشتر روی گیاه پنبه و بامیه و کنف و سایرنباتات متعلق به خانوادۀ پنیرک صورت میگیرد. عمر آن پروانه ها قریب بیک ماه است و هریک از 140 الی 230 تخم میگذارد. از تخمهای مزبور پس از مدت 3 الی 12 روز (به تفاوت اوضاع آب و هوای و درجۀ حرارت و رطوبت آن) کرم تولید میشود و در طول مدّت یک سال از حشرۀ مزبور 4 الی 5 نسل تولید میگردد. کرم های مزبور غوزه های پنبه را سوراخ کرده بدان داخل میشوند و خود را به تخمهای پنبه رسانده و از پنبه دانه های سالم تغذیه می کنند و کرمهای مزبور پس از دخول به غوزه الیاف پنبه را فاسد می کنند بقسمی که الیاف مزبور در اثر عملیات مضرۀ آنها یا بکلی و یا تاحدی از حیز انتفاع اقتصادی می افتد تخمهائی که صدمه دیده است الیاف پنبۀ اطراف آن مرده و فاسد میشود و بوسیلۀ سوراخهای فوق الذکر که کرم خاردار بداخل غوزه کنده است قارچهای دوده و شاید هم بعضی میکربهای دیگر داخل شده و سایر قسمتهای الیاف پنبه را نیز که در غوزۀ مزبور سالم مانده است بکلی فاسد میکند. بطوری که در نشریات مربوطه تذکر داده شده است در ممالک خارجه کرم خاردار نه تنها به غوزۀ پنبه بلکه به شاخه های جوان آن نیز صدمه میزند بدین ترتیب که ساقۀ جوان را سوراخ کرده و در اثر آن شاخه های جوان خشک شده و از بین میرود و علاوه بر این نیز اظهار شده است که کرمهای مزبور غنچه های گل پنبه را نیز سوراخ میکنند و غنچه های مزبور بالمآل سیاه و خشک میشود. طول مدت زندگی کرم خاردار از 15 الی 28 روز است و جریان نشو و نمای شفیرۀ آن از 10 الی 52 روز طول میکشد. مبارزه با کرم خاردار و دفع آن عمل بسیار مشکلی است و حتی در ممالکی که کرم مزبور شیوع کلی داشته و وصف حال و شرح زندگانی آن مورد مطالعه واقع شده هنوز ترتیبات اساسی جهت دفع آن بدست نیامده است و علّت آن این است که آفت مزبور در موسمی که مضر است یعنی در موقعی که تشکیل کرم خاردار میباشد زندگی مستوری داشته و بدین سبب استعمال مقادیر زیاد مواد شیمیائی جهت دفع آن میسر نیست. در ممالک مذکور عملیات دفع کرم خاردار بوسیلۀ معدوم ساختن آن در محل اقامتگاه زمستانی صورت میگیرد بدین معنی که جبراً اهالی را به جمعآوری و سوزاندن باقی مانده های مزارع پنبه ملزم نموده و یا اقدامات دیگر فلاحتی (از قبیل ایجاد مزارع مخصوص جهت جلب کرم مزبور و یا شخم زدن مزارع پنبه) بعمل می آورند. موضوع جمعآوری و سوزاندن غوزه های آفت زده توصیه میشود. برای جلوگیری از توسعۀ کرم خاردار در ایران و برای اینکه در زراعت پنبه از آفت مزبور کاسته شود لازم است که پنبه کاران و اشخاص ذینفع اقدامات سادۀ ذیل را بموقع اجراء بگذارند: 1- مزارع پنبه که از حیث فلاحت دارای اهمیتی است از روی کمال دقت معاینه شده و تفحصّات مخصوص در مزارع نمونه که جهت تجربۀ اقسام مختلفۀ پنبه است بعمل آید. 2- معاینۀ مزبور در مزارع مختلفه صورت گیرد (از حیث ارتفاع و نوع زمین و آبیاری و نوع پنبه که زراعت شده است و غیره). 3- در موقع معاینه باید حتی الامکان قسمت عمده سطح مزارع پنبه کاری را مورد معاینه قرار داد تا اینکه مساحت وسیعی از مزرعۀمزبور تحت معاینه و تفحص قرار گیرد. 4- باید غوزه های آفت زده را جمعآوری کرده و سوزاند. 5- در موقع معاینۀ مزارع پنبه باید هر یک از بوته های پنبه که معاینه میشود تمام غوزه های آن را یکایک و بدقت معاینه کرد. 6- باید از تعداد بوته های پنبه که معاینه شده است و همچنین از تعداد بوته هائی که از آفت مزبور خسارت دیده و نیز از غوزه های آفت زدۀ آن با دقت تمام ثبت برداشت و ضمناً باید حدّ متوسط تعداد کلیۀ غوزه های مزرعۀ مزبوره را معین کرد. 7- باید کلیۀ مزارع پنبه خصوصاً مزارعی را که دوچار آفت کرم خاردار شده است پس از جمعآوری محصول با دقت تمام آتش زده و بوسیلۀ شخم زیر و رو کرد. 8- باید موضوع جلب کرم خارداررا بوسیلۀ زراعت نباتات دیگری که بیشتر به آنها مایل باشد امتحان و نوع این نباتات را معین کرد. اگر چه هنوز معلوم نیست اوضاع طبیعی ایران تا چه اندازه توسعه و نشو و نمای مقدار زیادی از آفت مزبور را تقویت کرده و یا مانع خواهد شد و اگر چه در اثر تفحصات وعملیات اکتشافی میتوان گفت که فعلاً توسعۀ کرم خاردار در ایران هنوز بسیار جزئی و غیر مهم است ولی در هر حال موضوع ذیل بنفع زارعین پنبه خواهد بود که در بدو امر و در ابتدای توسعۀ آفت مزبور همه گونه اقدامات مربوطه جهت جلوگیری از توسعه و سرایت آن از محلی بمحل دیگر بعمل آید. سوزاندن غوزه های آفت زده و آتش زدن حتمی مزارع آفت زده و از کلیۀ نباتات آن پس از جمعآوری محصول و زیر و رو کردن مزارع بوسیلۀ شخم اقداماتی است که بوسیلۀ آنها ممکن است مزارع پنبه را جهت سنوات آتیه بحد معتنابهی از این آفت مصون داشت. درخاتمه ما توجه زارعین ذینفع پنبه کار را بدین نکته جلب می کنیم که اجرای اقدامات و عملیات دفع این آفت پنبه نهایت ضرورت را داشته و باید بموقع خود عملی گردد- انتهی. - امثال: سگ سفید ضرر پنبه فروش است. - آتش و پنبه، دو چیز مخالف و متضاد و گردنیامدنی. - با پنبۀ دیگری ریسمان ساختن، یعنی کار دیگری کردن که برای خود او انتفاعی نباشد. (آنندراج). - با پنبه سر بریدن، با نرمی و تدبیر آزار و اضرار را سبب شدن. - پنبه آب، دوغاب رقیق گچ که پنبۀ آغشتۀ بدان را بر روی گچ دیوار و سقف کشند تا سپید و هموار وتازه شود. - پنبه از گوش بیرون کردن یا پنبه از گوش برکشیدن یا پنبه از گوش برداشتن یا پنبه از گوش بیرون آوردن یا پنبه از گوش برآوردن، ترک غفلت. ترک تغافل. هوشیار گشتن یا هوشیار ساختن. بهوش آمدن یا بهوش آوردن. متنبه شدن و متنبه ساختن. ترک آرزوئی گفتن: اگر بفرمائی نزدیک وی روم و پنبه از گوش وی بیرون کنم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 368). شو پنبۀ جهل بر کش از گوش بشنو سخنی بطعم شکر. ناصرخسرو. ز پنبه شد بناگوشت کفن پوش هنوز این پنبه بیرون ناری از گوش. نظامی. - پنبه ای، منسوب به پنبه. از پنبه. قطنی: الیجۀ پنبه ای. - پنبه به ریش کس گذاشتن، یعنی بفن و تدبیر کار از دست او گرفتن. - پنبه بگوش فرونهادن و پنبه در گوش کردن و نهادن و افکندن، کنایه از غفلت داشتن و سخن ناشنودن باشد. (آنندراج). تغافل کردن: پنبه اندر گوش خود باید نهاد تا جز از ذکر تو دیگر نشنود. ضیاءالدین (از آنندراج) اگر بصحبت عرفی به سهو بنشینی بگوش پنبه فرونه که سر بسر لاف است. عرفی (از آنندراج). - پنبۀ طبی، پنبۀ هیدروفیل. - سرخاب پنبه ای، نوعی پنبۀ بسرخاب سیر آغشته که گلگونه از آن کنند. - سیب پنبه ای، قسمی سیب بهارۀ نرم و پیش رس. - مثل پنبه، سخت سپید و نرم: نانی یا ریشی مثل پنبه
گیاهی که از الیاف غوزۀ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف. کُرسُف. کرفُس. کرسوف. قضم. قطب. بِرَس ْ. قُطْن. قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض. رازقی. خرنف. ندف. دِعس. عَطب. عُطب. عُطُب. عطوب. (منتهی الارب) : میغ مانندۀ پنبه است ورا باد نداف هست سد کیس درونه که بدو پنبه زنند. ابوالمؤید. گر بخواهی که بفخمند ترا پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری. حکاک. و از این شهرها (نمیاس، هرکند، اورشین، سمندر، اندرس. از هندوستان بناحیت دَهَم) پنبه نیک خیزد و بسیار پنبۀ ایشان بر درخت بود و سالهای بسیار بر دهد (؟). (حدود العالم). ازین (دختران) هر یکی پنبه بردی بسنگ یکی دوکدانی ز چوب خدنگ... نرفتی سخن گفتن از خواب و خورد کزان پنبه شان بود ننگ و نبرد شدندی شبانگه سوی خانه باز شده پنبه شان ریسمان دراز. فردوسی. چو بنهاد بر نامه بر، مُهرشاه بفرمود تا دوکدانی سیاه بیارند با دوک و پنبه در اوی نهاده بسی ناسزا رنگ و بوی. فردوسی. موی همچون پنبه روئی چون زریر آمده با دو یتیم و دو اسیر. عطار. آتش می گرچه جهان برفروخت پنبۀ قرابه ز آتش نسوخت. امیرخسرو (از آنندراج). رومی ابریشم و روحیست دگر پنبه ز وصف سومین روح بود پشم بگفتم یکبار. نظام قاری (دیوان البسه ص 12). در جوانیم موی شد سپید دهر پنبه کرد چرخ هر چه رشت. قاآنی. فوف، پاره های پنبه. خرفع، پنبۀ تباه بکار نیامدنی در غلاف خود. خِرفِع، پنبۀ زده شده بکمان. قطنه، پنبه پاره. فَرصَه، لتّه یا پنبه پاره و جز آن که زن حائض اندام خود را بدان پاک سازد. مُکْمهَل، پنبۀدانه دار. قَصیم، پنبۀ دیرینه. تزبید، پنبه زدن. حُرَیمله، درختی است که پنبۀ آن نهایت نرم و سبک باشدو در بالشهای سلاطین کنند. قَور، پنبۀ نو یا پنبۀ یک ساله. توضیع، جبه بردوختن بعد پنبه نهادن در آن. توشیع، باغنده ساختن پنبه را بعد زدن. فشغه، پنبۀ اندرون نی (و آن چیزی است چون پنبه که در میان نی است). هفو، بردن و جنبانیدن باد پشم و پنبه را. تجرید، پنبه بیرون آوردن از پنبه دانه. عُفازَه، بار پنبه. عُطبه، پارۀ پنبه. سَندوف، پنبۀ زده. (منتهی الارب). نَدیف، پنبۀ زده. (دهار). نواجد، پاره های پنبۀ بهم چسبیده. (منتهی الارب). پنبه از جملۀ نباتات صنعتی است. در ایران اقسام مختلفۀ زراعت پنبه میشود. بهترین جنس آن از مازندران، کاشان، محلات بدست می آید. موقع کشت آن اوایل اردی بهشت و پس از 25 یا30 روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود. حاصل غوزه های رسیدۀ آن از آخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیدۀ آن تمام برسند. در جغرافیای اقتصادی ایران تألیف کیهان آمده است: پنبه کشت بهاری است که مواظبت بسیار لازم دارد و متناوباً بعد از گندم یا جو باید کاشته شود. در نواحی جنوبی ایران بندرت بعد از محصول خشخاش میکارند. موقع کشت آن اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت و پس از بیست و پنج یا سی روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود (مقدار آب لازم برای پنبه دو برابر گندم و خشخاش است). حاصل غوزه های رسیدۀ آن ازآخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیدۀ آن تمام برسد. در ایران اقسام مختلفۀ پنبه زراعت میشود و در کرمان، رفسنجان، یزد، اسپاهان، کاشان، قم، محلات، کمره، دلیجان، ساوه، زرند، تهران، خوار، سمنان، دامغان، شاهرود، استراباد، سبزوار، نیشابور، ترشیز، مشهد، مازندران، قزوین و تبریز عمل میاید. بهترین جنس آن از مازندران، کاشان، محلات بدست می آید. محصول کلیۀ پنبه در تمام نقاط ایران 11000000 من میباشد... تخم پنبۀ امریکائی در تمام نقاط ایران عمل میاید ولی تخم پنبۀمصری بواسطۀ اینکه حرارت زیاد لازم دارد در مناطقی که حرارت و رطوبت بسیار باشد خوب بهره میدهد. اراضی خوزستان اگر با ترتیب صحیحی آبیاری شود معادل تمام محصول فعلی ایران پنبه خواهد داد و جنس آن نیز از بهترین جنس پنبۀ دنیا خواهد گردید. در نتیجۀ جنگ عمومی، محصول پنبۀ ایران بکلی از بین رفته بود بطوری که در سنۀ 1299 هَ..ش صادرات پنبۀ ایران از ده میلیون من قبل از جنگ به 461000 من تنزل کرد ولی در سنوات بعد به زراعت پنبه اهمیت بسیار داده شد و رقم صادرات در سنۀ 1306 معادل 5475712 من، در سنۀ 1307 مقدار 6500000 من بوده است. مملکت ایران استعداد عمل آوردن چهار برابر محصول فعلی پنبه را دارد و اگر در جور کردن تخم و ترتیب زراعت و پاک کردن و بستن عدل و غیره اقدامی بشود یکی از مهمترین صادرات مملکت را تشکیل میدهد. صدی هشتاد صادرات پنبۀ ایران بخاک روسیه است. کرم خاردار و اهمیّت اقتصادی آن در زراعت پنبه: آفات فلاحتی از نقطۀ نظر تشکیلات عملی معمولاً به دو دسته تقسیم میشود: 1- آفات محلی که از قدیم درداخلۀ مملکت شیوع داشته. 2- آفات خارجی که سابقاًدر مملکت وجود نداشته و از ممالک دیگر که محل نشو ونما و اقامتگاه دائمی آنهاست سرایت کرده است. در موضوع عملیات فلاحتی دنیا و خصوصاً در باب زراعت پنبه مکرر اتفاق افتاده است که آفت فلاحتی از مملکتی به مملکت دیگر سرایت کرده است و بروز آفات خارجی در نواحی جدید در صورتی که وضعیت آب و هوای نواحی مزبوره جهت نشو و نما و توسعۀ آن متناسب باشد معمولاً خسارات عمده را در نواحی مزبوره که جدیداً مبتلا شده است ایجاب کرده و در این گونه موارد حتماً لازم است بهر قیمتی که باشد اقدامات جدی برای دفع آفت مزبور چه از طرف دولت و چه از طرف اهالی محل بعمل آید. مثال برجسته ای که در این باب میتوان بیان کرد موضوع آفت انگور موسوم به فیلوکسرا است که از آمریکا به اروپا سرایت کرده و این حشره که از حیث جثه خیلی کوچک (یک میلیمتر) است بسرعت تاکستانهای اروپا را که مورد سرایت آن واقع شد معدوم ساخته و به زراعت انگور اروپا خسارت عمده وارد کرده است. فعلاً در آمریکا و آفریقا و هندوستان و آسیای صغیر و بلوچستان و بین النهرین و هندوچین و اسپانی و بعضی ممالک دیگر یک سلسله حشرات موذیۀ متشابهی وجود دارد که خسارت عمده به زراعت پنبه وارد کرده ضمناً ممالک دیگر را که هنوز به آفت مزبور مبتلا نشده است به سرایت خود تهدید میکند. بروز این آفت ممکن است در ممالک مزبور نیز در آتیه سکتۀ مهمی به توسعۀ طبیعی زراعت پنبه واردسازد. حشرۀ نوک دراز، کرم پشت گلی را در آمریکا و کرم پشت گلی و همچنین کرم خاردار را در مصر و هندوستان میتوان از این قبیل آفات محسوب داشت. از این به بعد ما توجه خود را به موضوع کرم خاردار تمرکز خواهیم داد چه ممکن است انتشار آن در ایران توسعه یافته و اسباب خسارت بسیاری گردد. اولین دفعه که کرم خاردار در ایران مشاهده شد در سنۀ 1927م. بوسیلۀ متخصص حشره شناس شوروی موسوم به میلادی م. سیازف بوده و مشارالیه آفت مزبور را در نواحی بم و کرمان و رفسنجان کشف کرده است. از سنۀ1930 کرم مزبور بمقدار خیلی کم در سایر نقاط ایران نیز دیده شده است. اهالی از وجود آفت مزبور بکلی بی اطلاع و تصور میکنند خساراتی که بوسیلۀ کرم خاردار وارد میشود نتیجۀ تأثیرات آب و هوا و قارچهای دودی رنگ و شاید هم میکروبهای طفیلی میباشد در صورتی که علت اصلی آفت مزبور همان کرم خاردار است که فوقاً ذکر شد. کرم خاردار از نقطۀ نظر اقتصادی جهت زراعت اهمیت فوق العاده ای را حائز است و بموجب مطبوعات و کتب خارجه کرم خاردار یکی از مهمترین آفات سه گانه زراعت پنبه است (حشرۀ نوک دراز و کرم پشت گلی دو آفت مهم دیگرمیباشند) و بر حسب اطلاعاتی که در دست است در هندوستان کرم خاردار از10% الی 70% غوزه های پنبه را فاسد میکند و میگویند در مصر خسارتی که از کرم خاردار واردمیشود تا 25% محصول میرسد و در سنواتی که این آفت شیوع کلّی داشته باشد تا به سه چهارم محصول هم ممکن است خسارت وارد شود. بوسیلۀ کرم خاردار هم به اقسام پنبۀ محلی و هم به اقسام پنبۀ تخم آمریکا صدمه وارد میشود. خلاصۀ اطلاعات راجع بمراحل نشو و نمای کرم خاردار: پروانۀ کرم خاردار که طول پرهای باز آن 22 میلیمتر بوده و طول بدن آن تا 9 میلیمتر میرسد رنگ پرهای جلوی آن سبز گلابی رنگ و گاهی زرد و قهوه ای رنگ است و علت سبزی رنگ آن بواسطۀ این است که کرم مزبور در اواخر تابستان و پائیز تولید میشود و پرهای عقبی آن سفیدرنگ و حاشیۀ پرهای مزبور تیره رنگ است. تخمهای پروانۀ مزبور مدور است و ساختمان مخصوص دارد و اندازۀ آن ها پنج دهم میلیمتر است. رنگ تخمها بدواً کبود آسمانی است و بعد به آسمانی سربی رنگ و سربی مبدل میشود.کرمهای خاردار تا 15 میلیمتر طول یافته و رنگ آنها سبز زیتونی و قهوه ای قرمزرنگ است و خالهای تیره رنگی دارد. روی بدن کرم مزبور برآمدگیهای کوتاه ضخیمی (مانند خار) است که شکل مخصوص کرم خاردار نتیجۀ وجود آنها است، شفیره های کرم خاردار از 9 الی 11/50 میلیمتر طول داشته و تبدیل کرم خاردار به شفیره بوسیلۀ پیله های ضخیم مانند ابریشم که بشکل کرجی کوچک و دارای سکانی است صورت میگیرد و رنگ پیله های مزبور سفید و یا قهوه ای رنگ روشن است. طریقۀ زندگی کرم خاردار در ایران تقریباً هیچ مطالعه نشده است ولی در ضمن عملیات آتیه باید توجه مخصوص بتعیین وصف حال و زندگی کرم خاردار مبذول گردد و در جلوگیری آن اقدامات علمی و عملی بشود. در باب شرح حال کرم خاردار در ایران میتوان اطلاعات خیلی مختصری را بیان نمود. کرم خاردار در اواسط ماههای شهریور و مهرماه به زراعت پنبه بطور محسوس صدمه میزند. مرحلۀ شفیرۀ کرم مزبور 17 الی 22 روز طول میکشد. تا به حال مشاهده نشده است که از کرم مزبور جز به غوزه های پنبه بقسمتهای دیگر بوتۀ نبات یعنی بساقه های جوان آن صدمه وارد آید. بموجب اطلاعاتی که از نشریات خارجه بدست آمده میتوان نتایج ذیل را اخذ کرد: پروانۀ کرم خاردار در موقع شب پرواز کرده وروزها در مزارع پنبه و پائین علفهای هرز و غیره پنهان میشود. پروانه های مزبور پس از رسیدن بحدّ بلوغ درطول مدّت 4 الی 5 شب متوالی بر روی غنچۀ گل و غوزه و سایر قسمتهای بوته تخم میگذارد و تخم گذاری پروانه های مذکور بیشتر روی گیاه پنبه و بامیه و کنف و سایرنباتات متعلق به خانوادۀ پنیرک صورت میگیرد. عمر آن پروانه ها قریب بیک ماه است و هریک از 140 الی 230 تخم میگذارد. از تخمهای مزبور پس از مدت 3 الی 12 روز (به تفاوت اوضاع آب و هوای و درجۀ حرارت و رطوبت آن) کرم تولید میشود و در طول مدّت یک سال از حشرۀ مزبور 4 الی 5 نسل تولید میگردد. کرم های مزبور غوزه های پنبه را سوراخ کرده بدان داخل میشوند و خود را به تخمهای پنبه رسانده و از پنبه دانه های سالم تغذیه می کنند و کرمهای مزبور پس از دخول به غوزه الیاف پنبه را فاسد می کنند بقسمی که الیاف مزبور در اثر عملیات مضرۀ آنها یا بکلی و یا تاحدی از حیز انتفاع اقتصادی می افتد تخمهائی که صدمه دیده است الیاف پنبۀ اطراف آن مرده و فاسد میشود و بوسیلۀ سوراخهای فوق الذکر که کرم خاردار بداخل غوزه کنده است قارچهای دوده و شاید هم بعضی میکربهای دیگر داخل شده و سایر قسمتهای الیاف پنبه را نیز که در غوزۀ مزبور سالم مانده است بکلی فاسد میکند. بطوری که در نشریات مربوطه تذکر داده شده است در ممالک خارجه کرم خاردار نه تنها به غوزۀ پنبه بلکه به شاخه های جوان آن نیز صدمه میزند بدین ترتیب که ساقۀ جوان را سوراخ کرده و در اثر آن شاخه های جوان خشک شده و از بین میرود و علاوه بر این نیز اظهار شده است که کرمهای مزبور غنچه های گل پنبه را نیز سوراخ میکنند و غنچه های مزبور بالمآل سیاه و خشک میشود. طول مدت زندگی کرم خاردار از 15 الی 28 روز است و جریان نشو و نمای شفیرۀ آن از 10 الی 52 روز طول میکشد. مبارزه با کرم خاردار و دفع آن عمل بسیار مشکلی است و حتی در ممالکی که کرم مزبور شیوع کلی داشته و وصف حال و شرح زندگانی آن مورد مطالعه واقع شده هنوز ترتیبات اساسی جهت دفع آن بدست نیامده است و علّت آن این است که آفت مزبور در موسمی که مضر است یعنی در موقعی که تشکیل کرم خاردار میباشد زندگی مستوری داشته و بدین سبب استعمال مقادیر زیاد مواد شیمیائی جهت دفع آن میسر نیست. در ممالک مذکور عملیات دفع کرم خاردار بوسیلۀ معدوم ساختن آن در محل اقامتگاه زمستانی صورت میگیرد بدین معنی که جبراً اهالی را به جمعآوری و سوزاندن باقی مانده های مزارع پنبه ملزم نموده و یا اقدامات دیگر فلاحتی (از قبیل ایجاد مزارع مخصوص جهت جلب کرم مزبور و یا شخم زدن مزارع پنبه) بعمل می آورند. موضوع جمعآوری و سوزاندن غوزه های آفت زده توصیه میشود. برای جلوگیری از توسعۀ کرم خاردار در ایران و برای اینکه در زراعت پنبه از آفت مزبور کاسته شود لازم است که پنبه کاران و اشخاص ذینفع اقدامات سادۀ ذیل را بموقع اجراء بگذارند: 1- مزارع پنبه که از حیث فلاحت دارای اهمیتی است از روی کمال دقت معاینه شده و تفحصّات مخصوص در مزارع نمونه که جهت تجربۀ اقسام مختلفۀ پنبه است بعمل آید. 2- معاینۀ مزبور در مزارع مختلفه صورت گیرد (از حیث ارتفاع و نوع زمین و آبیاری و نوع پنبه که زراعت شده است و غیره). 3- در موقع معاینه باید حتی الامکان قسمت عمده سطح مزارع پنبه کاری را مورد معاینه قرار داد تا اینکه مساحت وسیعی از مزرعۀمزبور تحت معاینه و تفحص قرار گیرد. 4- باید غوزه های آفت زده را جمعآوری کرده و سوزاند. 5- در موقع معاینۀ مزارع پنبه باید هر یک از بوته های پنبه که معاینه میشود تمام غوزه های آن را یکایک و بدقت معاینه کرد. 6- باید از تعداد بوته های پنبه که معاینه شده است و همچنین از تعداد بوته هائی که از آفت مزبور خسارت دیده و نیز از غوزه های آفت زدۀ آن با دقت تمام ثبت برداشت و ضمناً باید حدّ متوسط تعداد کلیۀ غوزه های مزرعۀ مزبوره را معین کرد. 7- باید کلیۀ مزارع پنبه خصوصاً مزارعی را که دوچار آفت کرم خاردار شده است پس از جمعآوری محصول با دقت تمام آتش زده و بوسیلۀ شخم زیر و رو کرد. 8- باید موضوع جلب کرم خارداررا بوسیلۀ زراعت نباتات دیگری که بیشتر به آنها مایل باشد امتحان و نوع این نباتات را معین کرد. اگر چه هنوز معلوم نیست اوضاع طبیعی ایران تا چه اندازه توسعه و نشو و نمای مقدار زیادی از آفت مزبور را تقویت کرده و یا مانع خواهد شد و اگر چه در اثر تفحصات وعملیات اکتشافی میتوان گفت که فعلاً توسعۀ کرم خاردار در ایران هنوز بسیار جزئی و غیر مهم است ولی در هر حال موضوع ذیل بنفع زارعین پنبه خواهد بود که در بدو امر و در ابتدای توسعۀ آفت مزبور همه گونه اقدامات مربوطه جهت جلوگیری از توسعه و سرایت آن از محلی بمحل دیگر بعمل آید. سوزاندن غوزه های آفت زده و آتش زدن حتمی مزارع آفت زده و از کلیۀ نباتات آن پس از جمعآوری محصول و زیر و رو کردن مزارع بوسیلۀ شخم اقداماتی است که بوسیلۀ آنها ممکن است مزارع پنبه را جهت سنوات آتیه بحد معتنابهی از این آفت مصون داشت. درخاتمه ما توجه زارعین ذینفع پنبه کار را بدین نکته جلب می کنیم که اجرای اقدامات و عملیات دفع این آفت پنبه نهایت ضرورت را داشته و باید بموقع خود عملی گردد- انتهی. - امثال: سگ ِ سفید ضرر پنبه فروش است. - آتش و پنبه، دو چیز مخالف و متضاد و گردنیامدنی. - با پنبۀ دیگری ریسمان ساختن، یعنی کار دیگری کردن که برای خود او انتفاعی نباشد. (آنندراج). - با پنبه سر بریدن، با نرمی و تدبیر آزار و اضرار را سبب شدن. - پنبه آب، دوغاب رقیق گچ که پنبۀ آغشتۀ بدان را بر روی گچ دیوار و سقف کشند تا سپید و هموار وتازه شود. - پنبه از گوش بیرون کردن یا پنبه از گوش برکشیدن یا پنبه از گوش برداشتن یا پنبه از گوش بیرون آوردن یا پنبه از گوش برآوردن، ترک غفلت. ترک تغافل. هوشیار گشتن یا هوشیار ساختن. بهوش آمدن یا بهوش آوردن. متنبه شدن و متنبه ساختن. ترک آرزوئی گفتن: اگر بفرمائی نزدیک وی روم و پنبه از گوش وی بیرون کنم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 368). شو پنبۀ جهل بر کش از گوش بشنو سخنی بطعم شکر. ناصرخسرو. ز پنبه شد بناگوشت کفن پوش هنوز این پنبه بیرون ناری از گوش. نظامی. - پنبه ای، منسوب به پنبه. از پنبه. قُطنی: الیجۀ پنبه ای. - پنبه به ریش کس گذاشتن، یعنی بفن و تدبیر کار از دست او گرفتن. - پنبه بگوش فرونهادن و پنبه در گوش کردن و نهادن و افکندن، کنایه از غفلت داشتن و سخن ناشنودن باشد. (آنندراج). تغافل کردن: پنبه اندر گوش خود باید نهاد تا جز از ذکر تو دیگر نشنود. ضیاءالدین (از آنندراج) اگر بصحبت عرفی به سهو بنشینی بگوش پنبه فرونه که سر بسر لاف است. عرفی (از آنندراج). - پنبۀ طبی، پنبۀ هیدروفیل. - سرخاب پنبه ای، نوعی پنبۀ بسرخاب سیر آغشته که گلگونه از آن کنند. - سیب پنبه ای، قسمی سیب بهارۀ نرم و پیش رس. - مِثل ِ پنبه، سخت سپید و نرم: نانی یا ریشی مثل پنبه
نام یکی ازخدایان بابل است. به عقیدۀ بابلیان، مردوک، پسر خدای آسمان و قائم مقام او را پسری بود بنام نبو (یعنی: خبردهنده از مغیبات) . نبوپالاس سار (پادشاه بابل) در کتیبه ای که از او به دست آمده است گوید: ’... همیشه معابد مقدسۀ نبو و مردوک را محترم میداشتم و هم ّ من مصروف بود بر اینکه قوانین و احکام آنها اجرا شود، خدائی که از بطون مردم آگاه، از قلوب خدایان آسمان و زمین مطلع و مراقب راهی است که مردمان می پیمایند، به قلب من نفوذ یافته، من حقیر را رئیس مملکتی کرد که در آن متولد شده ام... من ضعیف و ناچیز بواسطۀ پرستش خدای خدایان و به کمک و یاری قوای مدهش نبو و مردوک، دو صاحب اختیار من، دست آسوری ها را از مملکت اکد کوتاه کردم...’. (ایران باستان صص 188- 189). و نیز مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: این بت در حسن عقل وذکاوت شهره بود و بعضی از تماثیل آن تا این ایام هم باقی است و اسم این بت را محض تیمن و تبرک به اسم بعضی از ملوک آشور و بابل افزوده اند، مثلاً نبولاسر و نبوکدنصر و غیره این بت یکی از ملجأهائی بود که کسانی که در مصیبت ها و شداید گرفتار بودند بدو می پناهیدند. (از قاموس کتاب مقدس ص 870). و نیز رجوع به ایران باستان تألیف پیرنیا ص 119 و 386 و 387 و 391 شود
نام یکی ازخدایان بابل است. به عقیدۀ بابلیان، مردوک، پسر خدای آسمان و قائم مقام او را پسری بود بنام نبو (یعنی: خبردهنده از مغیبات) . نبوپالاس سار (پادشاه بابل) در کتیبه ای که از او به دست آمده است گوید: ’... همیشه معابد مقدسۀ نبو و مردوک را محترم میداشتم و هم ّ من مصروف بود بر اینکه قوانین و احکام آنها اجرا شود، خدائی که از بطون مردم آگاه، از قلوب خدایان آسمان و زمین مطلع و مراقب راهی است که مردمان می پیمایند، به قلب من نفوذ یافته، من حقیر را رئیس مملکتی کرد که در آن متولد شده ام... من ضعیف و ناچیز بواسطۀ پرستش خدای خدایان و به کمک و یاری قوای مدهش نبو و مردوک، دو صاحب اختیار من، دست آسوری ها را از مملکت اکد کوتاه کردم...’. (ایران باستان صص 188- 189). و نیز مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: این بت در حسن عقل وذکاوت شهره بود و بعضی از تماثیل آن تا این ایام هم باقی است و اسم این بت را محض تیمن و تبرک به اسم بعضی از ملوک آشور و بابل افزوده اند، مثلاً نبولاسر و نبوکدنصر و غیره این بت یکی از ملجأهائی بود که کسانی که در مصیبت ها و شداید گرفتار بودند بدو می پناهیدند. (از قاموس کتاب مقدس ص 870). و نیز رجوع به ایران باستان تألیف پیرنیا ص 119 و 386 و 387 و 391 شود
به خواب مال حلال است به قدر آن که دیده بود و پنبه دانه به خواب، دلیل بر مال است که آسان به دست آورد بی رنج و تعب. محمد بن سیرین دیدن پنبه به خواب بر سه وجه است. اول: حلال. دوم: منفعت. سوم: سر بودن.
به خواب مال حلال است به قدر آن که دیده بود و پنبه دانه به خواب، دلیل بر مال است که آسان به دست آورد بی رنج و تعب. محمد بن سیرین دیدن پنبه به خواب بر سه وجه است. اول: حلال. دوم: منفعت. سوم: سر بودن.