- پناوه (پَ وَ / وِ)
در فرهنگ شعوری آمده است بفتح نون و واو و اخفاءهاء بمعنی توکل است. استاد عنصری راست:
سرکه باشدچو کشته پرکنه را
دور باشد پناوه ترسنه را
این بیت در لغت نامۀ اسدی برای لفظ کیسنه شاهد آمده است و می نویسدکیسنه ریسمان بر دوک پیچیده بود چون خایه و در نسخۀ دیگر از همین لغت نامه کیسنه ریسمان بر دوک پیچیده بود بر مثال خایه و دوپخچه و دوبخچه همین بود و در حاشیۀ یکی از نسخ همین لغت نامه کیسنه، ریسمان بر دوک پیچیده و چون خایه گردانیده وقت حاجت از او باز کنند عنصری گوید:
سر که تابد (شاید یابد؟) گسسته کیسنه را
دور باشد بتاوه گرسنه را.
و در نسخه ای نیک باید گرسنه را. معنی توکلی را که صاحب فرهنگ شعوری بلفظ پناوه میدهد در شعر مذکور بهیچ وجه محل ندارد و معنی مجموع مصراع دوم را نیز نمی توان فهمید شاید معنی این باشد که فاصله میان تاوه و گرسنه هر قدر کوتاه برای شخص گرسنه دور باشد لکن این معنی نیز با مصراع اول تناسب ندارد اگر مقدم و مؤخر این شعر پیدا میشد شاید معنی بدست می آمد
سرکه باشدچو کشته پرکنه را
دور باشد پناوه ترسنه را
این بیت در لغت نامۀ اسدی برای لفظ کیسنه شاهد آمده است و می نویسدکیسنه ریسمان بر دوک پیچیده بود چون خایه و در نسخۀ دیگر از همین لغت نامه کیسنه ریسمان بر دوک پیچیده بود بر مثال خایه و دوپخچه و دوبخچه همین بود و در حاشیۀ یکی از نسخ همین لغت نامه کیسنه، ریسمان بر دوک پیچیده و چون خایه گردانیده وقت حاجت از او باز کنند عنصری گوید:
سر که تابد (شاید یابد؟) گسسته کیسنه را
دور باشد بتاوه گرسنه را.
و در نسخه ای نیک باید گرسنه را. معنی توکلی را که صاحب فرهنگ شعوری بلفظ پناوه میدهد در شعر مذکور بهیچ وجه محل ندارد و معنی مجموع مصراع دوم را نیز نمی توان فهمید شاید معنی این باشد که فاصله میان تاوه و گرسنه هر قدر کوتاه برای شخص گرسنه دور باشد لکن این معنی نیز با مصراع اول تناسب ندارد اگر مقدم و مؤخر این شعر پیدا میشد شاید معنی بدست می آمد
