- پناهیدگی
- حالت و چگونگی پناهیده
معنی پناهیدگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه قابل پناهیدن است
حالت و عمل پناهنده یا پناهندگی سیاسی. عمل سیاستمداری که برای نجات خود بکشور دیگری پناهنده شود
حالت و عمل پناهنده، پناهنده بودن
حالت آنچه پژوهیده باشد
حالت و چگونگی پلاسیده
پژمردگی، حالت پژمرده بودن گل و گیاه
پراکندگی پاشیگی
اکتناف
پراکندگی تفرق
پناه گرفته التجا یافته ملتجی شده
پناه بردن
پراکندگی، پاشیدگی، پریشانی، تفرقه
پناه بردن، پناهنده شدن، برای مثال بر که پناهیم تویی بی نظیر / در که گریزیم تویی دستگیر (نظامی۱ - ۷) ، بدید از بد و نیک آزار اوی / به یزدان پناهید در کار اوی (فردوسی - ۲/۲۰۷) ، از آن کسی که شان خواند از جای خویش / به یزدان پناهید و رفتند پیش (فردوسی - ۵/۵۰۶) زنهار خواستن
مفلسی تهی دستی، ندیده بودن نو کیسگی: این گدا چشمی واین نادیدگی از گدایی تست نزبگلربگی. (مثنوی لغ)
پناه برده، پناه گرفته، کسی که دیگری به او پناه برده، پناه دهنده
Collapsibility
обрушимость
Zusammenbruchbarkeit
схильність до руйнування
podatność na zawalenie
colapsabilidade
collassibilità
colapsabilidad
collapsibilité
instortbaarheid
ความสามารถในการพังทลาย
kemungkinan runtuh
قابليّة انهيارٍ
गिरावट की क्षमता
קריסותיות
çökebilirlik