جدول جو
جدول جو

معنی پناهندگی - جستجوی لغت در جدول جو

پناهندگی
حالت و عمل پناهنده یا پناهندگی سیاسی. عمل سیاستمداری که برای نجات خود بکشور دیگری پناهنده شود
فرهنگ لغت هوشیار
پناهندگی
حالت و عمل پناهنده، پناهنده بودن
تصویری از پناهندگی
تصویر پناهندگی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پناهیدگی
تصویر پناهیدگی
حالت و چگونگی پناهیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
تفرقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواهندگی
تصویر خواهندگی
خواهش درخواست، خواستاری خواستگاری
فرهنگ لغت هوشیار
پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژوهندگی
تصویر پژوهندگی
جستجو تجسس تفحص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پندارندگی
تصویر پندارندگی
حالت و چگونگی پندارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلاسندگی
تصویر پلاسندگی
حالت و چگونگی پلاسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پناهیدنی
تصویر پناهیدنی
آنکه قابل پناهیدن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پاشیدگی، پریشانی، تفرقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژوهندگی
تصویر پژوهندگی
تفحص، تجسس، تحقیق، رسیدگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواهندگی
تصویر خواهندگی
خواستار بودن، خواهنده بودن، خواستاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پراگندگی
تصویر پراگندگی
((پَ گَ دِ))
پریشانی، تفرقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
Sparseness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ความเบาบาง
دیکشنری فارسی به تایلندی