جدول جو
جدول جو

معنی پلیدی - جستجوی لغت در جدول جو

پلیدی
شرارت، خباثت
تصویری از پلیدی
تصویر پلیدی
فرهنگ واژه فارسی سره
پلیدی
ناپاکی شوخگنی شوخی چرک فژ آژیخ وژن وسخ چرک قذرات، زباله آشغال خاکروبه خاشاک آخال خس و خاک، مواد زاید خبث ریم، نجاست خبث سرگین آدمی گوه گه فضله عذره. توضیح فرهنگستان کلمه (پلیدی) را بمعنی اخیر پذیرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
پلیدی
ناپاکی، آلودگی. نجاست
تصویری از پلیدی
تصویر پلیدی
فرهنگ فارسی عمید
پلیدی
((پَ))
ناپاکی، نجاست
تصویری از پلیدی
تصویر پلیدی
فرهنگ فارسی معین
پلیدی
Foulness, Vileness
تصویری از پلیدی
تصویر پلیدی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پلیدی
отвратительность , мерзость
دیکشنری فارسی به روسی
پلیدی
Unrat, Niedertracht
دیکشنری فارسی به آلمانی
پلیدی
огидність , підлість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پلیدی
brudność, nikczemność
دیکشنری فارسی به لهستانی
پلیدی
邪恶 , 卑鄙
دیکشنری فارسی به چینی
پلیدی
imundície, vileza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پلیدی
sporcizia, viltà
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پلیدی
inmundicia, vileza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پلیدی
saleté, bassesse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پلیدی
vuiligheid, gemeenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
پلیدی
ความสกปรก , ความเลวร้าย
دیکشنری فارسی به تایلندی
پلیدی
kekotoran, kejahatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پلیدی
فحشٌ , خبثٌ
دیکشنری فارسی به عربی
پلیدی
गंदगी , घिनौना
دیکشنری فارسی به هندی
پلیدی
לכלוך , שְׁפָלוּת
دیکشنری فارسی به عبری
پلیدی
不潔 , 卑劣さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پلیدی
더러움 , 비열함
دیکشنری فارسی به کره ای
پلیدی
iğrençlik, alçaklık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پلیدی
uchafu, unyama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پلیدی
অপবিত্রতা , ঘৃণ্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
پلیدی
ناپاکی , خباثت
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پلیسی
تصویر پلیسی
پاسبانیک منسوب به پلیس: داستان پلیسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیدنی
تصویر پلیدنی
نوعی از خربزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیدن
تصویر پلیدن
پژوهش کردن تجسس کردن پالیدن، آهسته بجایی در شدن خزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیدن
تصویر پلیدن
((پَ دَ))
جستجو کردن، آهسته به جایی در شدن
فرهنگ فارسی معین