جدول جو
جدول جو

معنی پلیدنی - جستجوی لغت در جدول جو

پلیدنی
نوعی از خربزه
تصویری از پلیدنی
تصویر پلیدنی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پالیدنی
تصویر پالیدنی
در خور پالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدنی
تصویر پریدنی
که پریدن بتواند قابل پریدن، که قابل پریدن باشد پر شدنی انباشتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پزیدنی
تصویر پزیدنی
قابل پختن که پختن او ضرور است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلقیدنی
تصویر پلقیدنی
بر جستنی بیرون جستنی آنچه آماده بر آمدن و بیرون جستن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلغیدنی
تصویر پلغیدنی
بر جستنی بیرون جستنی آنچه آماده بر آمدن و بیرون جستن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیدی
تصویر پلیدی
شرارت، خباثت
فرهنگ واژه فارسی سره
ناپاکی شوخگنی شوخی چرک فژ آژیخ وژن وسخ چرک قذرات، زباله آشغال خاکروبه خاشاک آخال خس و خاک، مواد زاید خبث ریم، نجاست خبث سرگین آدمی گوه گه فضله عذره. توضیح فرهنگستان کلمه (پلیدی) را بمعنی اخیر پذیرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیدن
تصویر پلیدن
پژوهش کردن تجسس کردن پالیدن، آهسته بجایی در شدن خزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیدی
تصویر پلیدی
ناپاکی، آلودگی. نجاست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلیدی
تصویر پلیدی
((پَ))
ناپاکی، نجاست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پلیدن
تصویر پلیدن
((پَ دَ))
جستجو کردن، آهسته به جایی در شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پلیدی
تصویر پلیدی
Foulness, Vileness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
отвратительность , мерзость
دیکشنری فارسی به روسی
огидність , підлість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
brudność, nikczemność
دیکشنری فارسی به لهستانی
vuiligheid, gemeenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
ความสกปรก , ความเลวร้าย
دیکشنری فارسی به تایلندی
فحشٌ , خبثٌ
دیکشنری فارسی به عربی
गंदगी , घिनौना
دیکشنری فارسی به هندی
לכלוך , שְׁפָלוּת
دیکشنری فارسی به عبری
더러움 , 비열함
دیکشنری فارسی به کره ای
অপবিত্রতা , ঘৃণ্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
ناپاکی , خباثت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بریدنی
تصویر بریدنی
لایق بریدن شایسته قطع
فرهنگ لغت هوشیار