پیدن، شهری از مقدونیه بر ساحل خلیج ترمائیک، و در آنجا پرسه بسال 168 قبل از میلاد مغلوب پل امیل شد، رجوع به پیدن و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1196 و ج 3 ص 2023 و 2024 و 2163 شود، صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیدنه یکی از قصبات قدیمی مقدونیه واقع در ساحل غربی خلیج سلانیک، در ابتدا جزء مستعمرات یونان بشمار میرفت، آرکلائوس اول از ملوک مقدونیه ضبط کرد و فیلیپ آنرا استوار ساخت، بسال 316 اولمپیاس مادر اسکندر از این قصبه از طرف کساندر محصور شده بود، مدت مدیدی مقاومت کرد اما سرانجام مقتول شد، و باز بسال 168 قبل از میلاد پاولوس امیلیوس در این قصبه قوای پرسیوس را تار و مار ساخت و مقدونیه را تحت استیلای خویش درآورد، نام باستانی این قصبه کیترون بوده است و امروز بشکل یک قریۀ بزرگ و موسوم به کیترو میباشد، (قاموس الاعلام ترکی)
پیدن، شهری از مقدونیه بر ساحل خلیج ترمائیک، و در آنجا پرسه بسال 168 قبل از میلاد مغلوب پل امیل شد، رجوع به پیدن و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1196 و ج 3 ص 2023 و 2024 و 2163 شود، صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیدنه یکی از قصبات قدیمی مقدونیه واقع در ساحل غربی خلیج سلانیک، در ابتدا جزء مستعمرات یونان بشمار میرفت، آرکلائوس اول از ملوک مقدونیه ضبط کرد و فیلیپ آنرا استوار ساخت، بسال 316 اولمپیاس مادر اسکندر از این قصبه از طرف کساندر محصور شده بود، مدت مدیدی مقاومت کرد اما سرانجام مقتول شد، و باز بسال 168 قبل از میلاد پاولوس امیلیوس در این قصبه قوای پرسیوس را تار و مار ساخت و مقدونیه را تحت استیلای خویش درآورد، نام باستانی این قصبه کیترون بوده است و امروز بشکل یک قریۀ بزرگ و موسوم به کیترو میباشد، (قاموس الاعلام ترکی)
مخفف پالیدن است که بمعنی جستجو کردن و تفحص باشد. (برهان قاطع). پژوهش کردن. تجسس کردن، آهسته بجائی درشدن. خزیدن: دزد (در تاریکی شب) هر چند حیله کرد چیزی نتوانست دزدید به طویله پلید که ستوری نیکو بگیرد آن شب شیری در میان ستوران درآمده بود، دزد دست بر پشت ستوران می نهادتا هر کدام فربه تر باشد ببرد از قضا دست بر پشت شیرنهاد و از دیگر ستوران فربه تر بود. (سندبادنامه)
مخفف پالیدن است که بمعنی جستجو کردن و تفحص باشد. (برهان قاطع). پژوهش کردن. تجسس کردن، آهسته بجائی درشدن. خزیدن: دزد (در تاریکی شب) هر چند حیله کرد چیزی نتوانست دزدید به طویله پلید که ستوری نیکو بگیرد آن شب شیری در میان ستوران درآمده بود، دزد دست بر پشت ستوران می نهادتا هر کدام فربه تر باشد ببرد از قضا دست بر پشت شیرنهاد و از دیگر ستوران فربه تر بود. (سندبادنامه)
آنکه به بیماری کلی مبتلی است. خوره ناک. جذامی. (فرهنگ فارسی معین). خوره ای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون مرد کلی ناک را پاک کرد؟ (ترجمه دیاتسارون ص 50). و رجوع به کلی (بیماری) شود
آنکه به بیماری کلی مبتلی است. خوره ناک. جذامی. (فرهنگ فارسی معین). خوره ای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون مرد کلی ناک را پاک کرد؟ (ترجمه دیاتسارون ص 50). و رجوع به کُلی (بیماری) شود