جدول جو
جدول جو

معنی پلگره - جستجوی لغت در جدول جو

پلگره
نوعی کفگیر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرگره
تصویر پرگره
دارای گره بسیار، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
(پُ گِ رِهْ)
پرعقد. پرشکنج. پرچین:
سیاوش ز گفت گروی زره
برو پر ز چین کرد و رخ پرگره.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(پِلْ لِ)
کرسی بخشی از ایالت ژیرند، شهرستان لانگن دارای 1551 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(پَ رِ)
آلکساندر گی. عالم فلکی فرانسوی، دارای مؤلفات معتبر در ذوات الاذناب. مولد، پاریس 1711م. وفات 1796
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرگره
تصویر پرگره
پرچین و شکن
فرهنگ لغت هوشیار
صدای اسب به هنگام غذا خوردن، غرش گربه سانان بزرگ هم چون
فرهنگ گویش مازندرانی