- پلوس
- فریبنده ای که به چرب زبانی مردم را از راه بدر کند
معنی پلوس - جستجوی لغت در جدول جو
- پلوس
- چرب زبانی، خوشامدگویی برای فریب دادن
- پلوس ((پُ))
- پلواس، فریب دادن، چرب زبانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که با تواضع و چرب زبانی و خوشامد گویی دیگری را فریب دهد متملق خوشامد گو
چاپلوس، آنکه با چرب زبانی و خوشامدگویی دیگری را فریب بدهد، خوشامدگو، چرب زبان، متملق
پاسبان، شهربانی، شهربان
در کلمه مرکب (چشمالوس) بمعنی آغیل است
کافور مغشوش پالوس بالوس بالوش
نشستن
گلیم
پلوان
تکیه گاه چوبین کناربام محجر، پتک و چکش آهنگران مطراق
بلوط
فریب دادن بچاپلوسی
مضطرب شدن و دست و پا گم کردن اضطراب، متهم ساختن، دروغ گفتن
لفظ فرانسوی به معنای پاسبان اداره شهربانی
انتظار امید: با عقل کار دیده بخلوت شکایتی میکردم از نکایت گردون پرفسوس. گفتم زجور اوست که ارباب فضل را عمر عزیز میرود اندر سر پیوس. (ابن یمین)، طمع توقع
پیوسیدن، امید، انتظار
نرم وقشنگ، زیبا، خوشگل
بهانه، تهمت، دروغ، اضطراب
نشستن، کنایه از نشستن بر تخت سلطنت
اسبی که چشم و پوزه اش سفید باشد و آن را شوم می دانند
فرشی که از پشم به رنگ های مختلف می بافند و پرز ندارد، گلیم، جامۀ پشمی خشن و ستبر که قلندران و درویشان بر تن می کنند، برای مثال برکنی از شاهد مجلس لباس / اطلس و پوشش پلاس اندرپلاس (جامی- مجمع الفرس - پلاس)
بالوس، کافوری که آن را با چیزی شبیه کافور مخلوط کرده باشند، کافور مغشوش
خر نوب هندی خیار شنبر خیار چنبر از گیاهان لاتینی تازی گشته چیمکانی از گیاهان، جمع فلس، پشیز ها
جمع قلس، ریسمان های ستبر، ریسمان های کشتی
اسبی که چشم و روی و پوز او سفید باشد و آنرا شوم میدانستند: (کلوس (و) کژ دم و چپ شوره پشت و آدم گیر یسارو عقرب و چل سم سفید و کام سیاه)، (بنقل رشیدی در چل)
زیبا و خوشگل