- پلو
- برنج پخته
معنی پلو - جستجوی لغت در جدول جو
- پلو
- برنج پخته و صافی کرده مخلوط با گوشت یا سبزی یا باقلا یا لوبیا و امثال آن ها، با هر یک از حبوب مانند باقلا یا لوبیا یا عدس پخته شود به اضافۀ نام آن نامیده می شود مثلاً باقلا پلو، لوبیا پلو، عدس پلو، اگر برنج تنها باشد آن را چلو می گویند
- پلو ((پُ لُ))
- خوراک ایرانی که از برنج پخته با کره یا روغن فراهم می شود و معمولاً با نوعی خورشت همراه است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پلوان
تکیه گاه چوبین کناربام محجر، پتک و چکش آهنگران مطراق
فریبنده ای که به چرب زبانی مردم را از راه بدر کند
چرب زبانی، خوشامدگویی برای فریب دادن
پلوان، کنارۀ کشتزار که اندکی بلندتر از سطح زمین است و از روی آن آمد و رفت می کنند تا زراعت پامال نشود، کرت، پل
فرانسوی بارش سنج
پرونده
بلوط
پلو خورنده تناول کننده پلو، ثروتمند توانگر
فرانسوی نیتوم از کیاها (نیتوم زیرین)
لاتینی ادر خدا: ایزد سپهر فرودین، نیتوم: گردنده
آنکه پلو پزد
بلندی اطراف زمینی را گویند که در میان آن زراعت کرده باشند و مزارعان بربالای آن آمد و شد کنند تا زراعت پایمال نگردد و آب در زمین بایستد بلندی گردا گرد زمین کاشته پلون مرز، پشتواره کامل
فریب دادن بچاپلوسی
عمل پلو پختن طبخ پلو، پلوپز خانه
محلی که آنجا پلو پزند پلوپزی
ظرفی که در آن پلو بپزند
نهمین سیارۀ منظومۀ شمسی
پرونده، بستۀ قماش، صره، کیسۀ پول
کسی که پلو بپزد، ظرف یا دیگی که در آن پلو بپزند
((پُ))
فرهنگ فارسی معین
کثرت باوری، نظریه ای که به لزوم کثرت عناصر و عوامل در جامعه و مشروعیت منافع آن ها باور دارد
((پُ))
فرهنگ فارسی معین
بلندی اطراف زمینی را گویند که در میان آن زراعت کرده باشند و مزارعان بر بالای آن آمد و شد کنند تا زراعت پایمال نگردد و آب در زمین بایستد، بلندی گرداگرد زمین کاشته، پلون، مرز، پشتواره کامل
عنصری فلزی دارای خواص رادیواکتیو که از شکافتن اورانیوم به دست می آید و در رآکتورهای اتمی به کار می رود
کنارۀ کشتزار که اندکی بلندتر از سطح زمین است و از روی آن آمد و رفت می کنند تا زراعت پامال نشود، کرت، پل
بالندگی