جدول جو
جدول جو

معنی پلاژیک - جستجوی لغت در جدول جو

پلاژیک
(پِ)
خلیج پلاژیک، امروز خلیج ’ولو’، واقع در جنوب شرقی تسالی در ساحل بحر اژه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ماده ای از جنس سلولوئید و لاستیک که آن را به صورت مایع در قالب می ریزند و اشیای مختلف از آن می سازند، هر مادۀ شکل پذیر که قابل قالب ریزی باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پراتیک
تصویر پراتیک
عمل، تجربۀ علمی، آزمایش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلاتین
تصویر پلاتین
عنصر فلزی نقره ای رنگ و قابل تورق و مفتول شدن که در صنایع شیمیایی و الکتریکی و جواهرسازی و شکسته بندی و دندان پزشکی کاربرد دارد، طلای سفید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
ویژگی آثار متعلق به مکتب کلاسیسم مثلاً نمایشنامۀ کلاسیک، ویژگی آثار ادبی و هنری دوران های گذشته مثلاً ادبیات کلاسیک، ویژگی هر آنچه به مدرسه و دانشگاه مربوط است، درسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلاسین
تصویر پلاسین
آنچه از پلاس ساخته شده یا مانند پلاس باشد
فرهنگ فارسی عمید
(پِ)
نام قدیسه ای از نصاری است در قرن پنجم میلادی. وی دختری بود که در تماشا خانه انطاکیه بازی میکرد و سپس به نصرانیت گروید (سال 453) و به ریاضت و رهبانیت پرداخت و درجبال قدس میزیست. ذکران وی به هشتم حزیران است و مولد او در حدود 430 و وفات در حدود 457م. بوده است
نام قدیسه ای از نصاری از اهل انطاکیه. در سال 311 میلادی او برای حفظ ناموس خود از بالای تخته سنگی مرتفع خود را بزیر افکند و وفات یافت. ذکران وی روز نهم حزیران است. (قاموس الاعلام ترکی: پلاجیه)
(سنت...) زندان مشهور پاریس که سابقاً در پاریس کوچۀ ’پوئی دو لرمیت’ واقع بوده و بسال 1792 میلادی تأسیس شده و بسال 1899 منهدم گردیده است. محبوسین سیاسی و نویسندگان را در آنجا زندانی میکردند
لغت نامه دهخدا
تصویری از پلیتیک
تصویر پلیتیک
سیاست علم سیاست مدن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی اسپین زر سپید زر از تو پال ها طلای سفید (طلا) فلزی سفید رنگ که مانند طلا است
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ریخت پذیر، با فتساز آنچه بتواند جای بافت های از میان رفته گیاهی یا جانوری را پر کند، تپنگه ماده ای که در تپنگ (قالب) ریزند و از آن چیزهای گوناگون سازند ماده ای که قابل پیوند یا قابل دخول در انساج حیوانی یا گیاهی باشد ماده ای که بتواند جای انساج منهدم شده و از بین رفته حیوانی یا گیاهی را پر کند و همان وظیفه را انجام دهد، ماده ای که جهت قالب گیری چیزی بکار آید، ماده ای شبیه رزین که از آن اشیا مختلف سازند. ماده ای که جهت قالب گیری وساختن چیزی بکار برود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلاسین
تصویر پلاسین
منسوب به پلاس از پلاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلامیس
تصویر پلامیس
لاتینی ماهی گوشتی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ترادادی، دیرینه، پیشینیان پیشگامان، آموزیک آنچه در کلاسها بکار رود کلاسی درسی: کتاب کلاسیک، آنچه مربوط بدوره یونان وروم قدی یا مولفان بزرگ قرن 17 م. است: زبانها کلاسیک تاتر کلاسیک - 3. 2 آنچه بمنزله نمونه و سر مشق در طبقه خود بکار رود. یا ادبیات کلاسیک. آنچه در کلاسها بکار رود، کلاسی، درسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراتیک
تصویر پراتیک
آزمایش، ممارست، تجربه فرانسوی آزمون، کاریک
فرهنگ لغت هوشیار
((پِ))
نام عمومی اقسام فرآورده های پلیمری دارای منشأ آلی که در دمای معمولی پایدارند ولی به وسیله حرارت یا فشار می توان آن ها را شکل داد و به صورت ورقه، میله یا رشته درآورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پلاتین
تصویر پلاتین
((پِ))
طلای سفید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پراتیک
تصویر پراتیک
((پِ))
عمل، زندگی عملی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
((کِ))
آن چه که معمول و رایج است و جدید نیست، هر نوشته و اثر هنری که مطابق اصول و قواعد معمول قدیم باشد، فراگیری دانش یا فنی از طریق مدرسه و دانشگاه، به عنوان یک مکتب ادبی، شامل همه مکاتب ادبی پیش از قرن هفدهم فرانسه می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
Tragic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
Classic, Classical, Classically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
classique, classiquement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
clássico, classicamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
tragisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
klassisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
klasyczny, klasycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
трагічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
классический , классически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
tragiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
класичний , класично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
悲剧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
trágico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
tragico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
trágico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
clásico, clásicamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
трагический
دیکشنری فارسی به روسی