جدول جو
جدول جو

معنی پلاستیک - جستجوی لغت در جدول جو

پلاستیک
فرانسوی ریخت پذیر، با فتساز آنچه بتواند جای بافت های از میان رفته گیاهی یا جانوری را پر کند، تپنگه ماده ای که در تپنگ (قالب) ریزند و از آن چیزهای گوناگون سازند ماده ای که قابل پیوند یا قابل دخول در انساج حیوانی یا گیاهی باشد ماده ای که بتواند جای انساج منهدم شده و از بین رفته حیوانی یا گیاهی را پر کند و همان وظیفه را انجام دهد، ماده ای که جهت قالب گیری چیزی بکار آید، ماده ای شبیه رزین که از آن اشیا مختلف سازند. ماده ای که جهت قالب گیری وساختن چیزی بکار برود
فرهنگ لغت هوشیار
پلاستیک
((پِ))
نام عمومی اقسام فرآورده های پلیمری دارای منشأ آلی که در دمای معمولی پایدارند ولی به وسیله حرارت یا فشار می توان آن ها را شکل داد و به صورت ورقه، میله یا رشته درآورد
فرهنگ فارسی معین
پلاستیک
ماده ای از جنس سلولوئید و لاستیک که آن را به صورت مایع در قالب می ریزند و اشیای مختلف از آن می سازند، هر مادۀ شکل پذیر که قابل قالب ریزی باشد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پلاستیکی
تصویر پلاستیکی
Plastic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بلستيكيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
प्लास्टिक
دیکشنری فارسی به هندی
প্লাস্টিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از الاستیک
تصویر الاستیک
قابل ارتجاع، کش سان، نرم و قابل انعطاف
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی رویی رویه چدخ در خودرو چرم مانندی از کائوچو، رویه چرخ وسایط نقلیه (مانند اتومبیل)، کشدار، رویه چراغ اتومیبل و بعضی از وسایل نقلیه
فرهنگ لغت هوشیار
ماده چرم مانند که از شیره بعضی گیاهان گرفته می شود و پس از یک رشته اعمال صنعتی برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاستیک
تصویر لاستیک
مادۀ جامد، قابل ارتجاع وانعطاف پذیر که در تهیۀ روکش چرخ وسایل نقلیه و مانند این ها کاربرد دارد، رویۀ چرخ اتومبیل و وسایل نقلیه، تایر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالستیک
تصویر بالستیک
فرانسوی توفنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الاستیکی
تصویر الاستیکی
برگرفته از الاستیک خیزه واری حالت ارتجاعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالستیک
تصویر بالستیک
علمی که حرکت یا پرتاب گلوله ها و موشک ها را بررسی می کند، پرتاب شناسی
فرهنگ فارسی عمید
از فرانسوی رویه ای، رویی فروش آنچه از لاستیک ساخته شده: کفش لاستیکی، لاستیک فروش فروشنده چرخ لاستیکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراتیک
تصویر پراتیک
آزمایش، ممارست، تجربه فرانسوی آزمون، کاریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلاسین
تصویر پلاسین
منسوب به پلاس از پلاس
فرهنگ لغت هوشیار