جدول جو
جدول جو

معنی پفک - جستجوی لغت در جدول جو

پفک
پف زده، پف کرده، ورم کوچک، نوعی شیرینی سبک وزن و مخروطی شکل که با شکر و سفیدۀ تخم مرغ درست می کنند، پفکی، تفک، تفنگ بادی، نی یا چوب میان تهی که با آن مهره یا گلولۀ گلی پرتاب کنند
تصویری از پفک
تصویر پفک
فرهنگ فارسی عمید
پفک
(پُ فَ)
آلتی از نی یا چوب میان کاواک که کودکان بدان با گلوله های گلین گنجشک شکار کنند. لوله ای که کودکان مهرۀ گلین در آن نهاده و بفشار دم و نفس مهره را جهانده و گاه بدان گنجشک شکار کنند. چوب میان کاواک یا نی که کودکان مهره و گلولۀ گلین در آن نهند و بزور دم و نفس بیفکنند و بنجشک شکرند:
... دارم که نام دارد نیمور
همچون پفک عقیق کش مهره بلور.
سوزنی.
تفک. تزتک، نوعی شیرینی سخت سبک که از سفیدۀ تخم مرغ و قند سازند که در دهان زود آب شود. قسمی شیرینی کم وزن و میان خالی
لغت نامه دهخدا
پفک
نیی است که مهره های گلی مدور خشک شده را با دمیدن (پف کردن فوت کردن) بشدت و بسرعت ازنی پرتاب می کنند و با آن پرندگان و دیگر هدفها را می زنند تفک تزتک، نوعی خوراکی که با تخم مرغ و مواد دیگر سازند
فرهنگ لغت هوشیار
پفک
((پُ فَ))
پف کرده، ورم کوچک، نوعی تنقلات که با تخم مرغ و مواد دیگر سازند، نی ای است که مهرهای گلی خشک شده را با دمیدن از آن پرتاب کنند
تصویری از پفک
تصویر پفک
فرهنگ فارسی معین
پفک
برنج نیم پخته و خشک که در روغن سرخ شده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرک
تصویر پرک
(دخترانه)
ستاره سهیل، تاج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
هر چیز پوک و بسیار سبک
فرهنگ فارسی عمید
(پُ فَ)
در تداول عوام سخت سست و ضعیف. سخت بی دوام
لغت نامه دهخدا
تصویری از پچک
تصویر پچک
کارد چاقو
فرهنگ لغت هوشیار
نوار پهن که سربازان و چارپاران و بعضی مردم بساق پاپیچندمچ پیچ پاپیچ، کرکهای بسیار ریز و درهم تافته در روی بعضی از اندامهای گیاهی خصوصا برگ و گل و ساقه. چکش بزرگ فولادین که آهنگران بدان آهن و پولاد و مانند آن کوبند آهن کوب کوبن کوبیازه مرزبه گزینه پکوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
سست وضعیف، بی دوام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
بسیار سست و ضعیف، سخت بی دوام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
سمينٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
Billowy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
bouffant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سست و ضعیف
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
ondulado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
dalgalı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
bauschig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
хвилястий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
falisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
لہراتی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
তরঙ্গিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
inayoenda
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
물결치는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
ondulato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
波状の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
גולש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
волнистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
berombak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
เป็นคลื่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
golvend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
波浪形的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
ondeado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پفکی
تصویر پفکی
लहरदार
دیکشنری فارسی به هندی