جدول جو
جدول جو

معنی پطریارخ - جستجوی لغت در جدول جو

پطریارخ
(پَ)
شیبان، ابن توشی بن چنگیزخان، جد ملوک شیبانیۀ ماوراءالنهر. (تاریخ جهانگشای جوینی ج 1). رجوع به شیبان بن جوجی و شیبانیان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوریار
تصویر پوریار
(پسرانه)
مرکب از پور (پسر) + یار (یاور، دوست)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریرخ
تصویر پریرخ
(دخترانه)
پریچهره، زیبا رو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پری رخ
تصویر پری رخ
پری رو، پری چهر، پری رخسار، خوب روی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ ری رُ)
که روی چون پری دارد. پریرخسار. پریچهره. پریروی. خوبروی. بسیارزیبا. فرشته روی:
خردمند را گردیه نام بود
پریرخ دلارام بهرام بود.
فردوسی.
پریرخ شده شادمان نوید
همی بدنهان را ز دل بد امید.
اسدی (گرشاسب نامه).
بتی پریرخ و آهن دلی و بی رخ تو
چنین پریزده کردار و شیفته ست شمن.
سوزنی.
ز سرتیزی آن آهنین دل که بود
به عیب پری رخ زبان برگشود.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
یونانی تازی شده پدر سالار نامی که در عهد عتیق بنخستین روسای خاندان اطلاق میشده، کشیش درجه اول مسیحیت بطریرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریرخ
تصویر پریرخ
پری رخسار، خوبروی
فرهنگ لغت هوشیار