- پشیمان
- نادم
معنی پشیمان - جستجوی لغت در جدول جو
- پشیمان
- نادم، کسی که از کاری که کرده شرمگین باشد
- پشیمان ((پَ))
- نادم، شرمگین
- پشیمان
- کسی که از کاری که کرده شرمگین و ناخشنود باشد و نخواهد آن کار را تکرار کند،
برای مثال پشیمان شد از کرده و خوی زشت / بفرمود بر سنگ گورش نبشت (سعدی۳ - ۴۹۸)
- پشیمان
- Contrite, Regretful, Remorseful, Repentant
- پشیمان
- раскаившийся , сожалеющий , раскаивающийся , раскаивающийся
- پشیمان
- reumütig, reuig
- پشیمان
- каючий , жалісливий , каяття
- پشیمان
- skruszony
- پشیمان
- 悔恼的 , 后悔的 , 懊悔的
- پشیمان
- contrito, arrependido, remorso
- پشیمان
- contrito, pentito
- پشیمان
- contrito, arrepentido, remordido
- پشیمان
- contrit, désolé, remords, repenti
- پشیمان
- berjamah, spijtig, berouwvol
- پشیمان
- เสียใจ , เสียใจ , เสียใจ
- پشیمان
- menyesal
- پشیمان
- نادمٌ
- پشیمان
- पछताया हुआ , पछताया हुआ
- پشیمان
- מהסס , מצטער , מתחרט
- پشیمان
- 後悔した , 後悔している
- پشیمان
- 후회하는 , 후회하는 , 후회하는
- پشیمان
- na aibu, mwenye huzuni, mwenye kujuta
- پشیمان
- অনুতপ্ত , আফসোস , অনুতপ্ত
- پشیمان
- پشیمان , پچھتاوے والا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ندامت
ندامت انفعال تاسف حسرت لهف، توبه انابت
ندامت، انفعال، پشیمان بودن، برای مثال از آن آتش برآمد دودت اکنون / پشیمانی ندارد سودت اکنون (نظامی۲ - ۱۹۴)
پشیمانی خوردن: پشیمانی، پشیمان شدن
پشیمانی گرفتن: پشیمانی، پشیمان شدن، پشیمانی خوردن
پشیمانی خوردن: پشیمانی، پشیمان شدن
پشیمانی گرفتن: پشیمانی، پشیمان شدن، پشیمانی خوردن
تأسف، حسرت
Regret, Contriteness, Contrition, Penitence, Remorse
покаяние , раскаяние , сожаление
Reue, Bedauern
розкаяння , каяття , жаль
skrucha, żal