جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پشیمان

پشیمان

پشیمان
کسی که از کاری که کرده شرمگین و ناخشنود باشد و نخواهد آن کار را تکرار کند، برای مِثال پشیمان شد از کرده و خوی زشت / بفرمود بر سنگ گورش نبشت (سعدی۳ - ۴۹۸)
فرهنگ فارسی عمید