جدول جو
جدول جو

معنی پشماکند - جستجوی لغت در جدول جو

پشماکند
چیزی باشد که آنرا پر پشم کنند و ما بین پشت ستور تنگ بار گذارند خوی گیر زین یا جل شتر که پالان بر زبر آن نهند بردعه، پالان الاغ پالان چهار پایان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چیزی باشد که آنرا پر پشم کنند و ما بین پشت ستور تنگ بار گذارند خوی گیر زین یا جل شتر که پالان بر زبر آن نهند بردعه، پالان الاغ پالان چهار پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشماگند
تصویر پشماگند
آگنده از پشم، روکش ستور که لای آن پشم دوخته باشند، پالان، جل، برای مثال که به جان آمدم ز محنت و بند / داغ و بیطار و بار و پشماگند (سعدی۲ - ۷۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشماگند
تصویر پشماگند
((~ گَ))
پشماکند، آگنده از پشم، روکشی برای پشت چهارپایان که آن را از پشم پر می کنند، پالان چهارپایان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشمالود
تصویر پشمالود
دارای پشم بسیار، پرپشم، پشمالو، پشم آلود، آنکه در سر و صورت و پوست بدنش موی بسیار باشد، جانوری که بدنش از پشم پوشیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شماگند
تصویر شماگند
بد بوی متعفن، زن بد بوی (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکند
تصویر پاکند
یاقوت، نوعی سنگ معدنی گران بها به رنگ سرخ، زرد، کبود، سبز یا سفید که نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین احجار کریمه است و هرچه بزرگ تر و خوش رنگ تر باشد گران بهاتر است، یاکند، لب سرخ معشوق
فرهنگ فارسی عمید