جدول جو
جدول جو

معنی پشلنک - جستجوی لغت در جدول جو

پشلنک
((پُ یا پِ لَ))
قلعه ای که بالای کوه سازند، کلات، ابزاری که بنایان به وسیله آن دیوار را سوراخ می کنند
تصویری از پشلنک
تصویر پشلنک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پشلنگ
تصویر پشلنگ
ناقص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشلناک
تصویر پشلناک
جهنده: (خلق من ماء دافق... او را از آب پشلناک آفریده است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشلنگ
تصویر پشلنگ
ناقص، معیوب، سست، عقب افتاده، هرزه، بیهوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشلنگ
تصویر پشلنگ
کلات، کلاته، ده یا قلعه که بر روی کوه ساخته شده باشد، قلعه، پناهگاهی که بر فراز کوه یا جای بلند ساخته شود، ملاذ، دیز، اورا، حصن، ابناخون، دژ، دز، رخّ، دیزه، غلاط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشلنگ
تصویر پشلنگ
((پُ لَ))
هرزه، بیهوده، ناقص، معیوب
فرهنگ فارسی معین