- پشردن
- فشردن
معنی پشردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فشردن، محصور ساختن تنگ گرفتن کسی را در حصار
فرانسوی ببخشید پوزش
بیمار و طفل و مانند آنان را پرستاریء نهایت مواظبت کردن
آشوردن
بانگ زدن و زجر کردن
پرستاری کردن طفل بیمار یا پیر را تر و خشک کردن تیمار داری مروسیدن بیمار را
شورانیدن، درهم کردن، برهم زدن، زیر و رو کردن، درهم ریختن، آمیختن، سرشتن، آشوردن، آشوریدن، فاشورانیدن
فشار دادن، آب یا شیرۀ چیزی را با فشار گرفتن، افشره گرفتن، افشردن، فشاردن، افشاردن
فشار دادن
Crush, Squeeze
esmagar, apertar
раздавливать , сжать
zerquetschen, drücken
miażdżyć, ściskać
розчавити , здавлювати
aplastar, apretar
écraser, serrer
schiacciare, stringere
verpletteren, knijpen
कुचलना , दबाना
menghancurkan, memeras
سحق , ضغط
압박하다 , 압축하다
למחוץ , ללחוץ
压碎 , 挤压
ezmek, sıkmak
kusaga, kushinikiza
บีบ , บีบ
চেপে ধরা , চেপে ধরা
کچلنا , دبانا