جدول جو
جدول جو

معنی پژردن

پژردن((پِ ژُ دَ))
پرستاری کردن از کودک، پیر یا بیمار
تصویری از پژردن
تصویر پژردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پژردن

پژردن

پژردن
پرستاری کردن طفل بیمار یا پیر را تر و خشک کردن تیمار داری مروسیدن بیمار را
فرهنگ لغت هوشیار

پژردن

پژردن
در تداول عامه، مرد ناکس و فرومایه را گویند. صحیح آن زحلوط است. (از محیط المحیط). رجوع به دزی ج 1 ص 582 شود، تپۀ بلند سراشیب. (از دزی ج 1 ص 482) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا

پجردن

پجردن
بیمار و طفل و مانند آنان را پرستاریء نهایت مواظبت کردن
پجردن
فرهنگ لغت هوشیار