جدول جو
جدول جو

معنی پستخانه - جستجوی لغت در جدول جو

پستخانه
محل صدور و ورود نامه ها و بسته های امکانات، پیک خانه
تصویری از پستخانه
تصویر پستخانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دستخانه
تصویر دستخانه
نشیمن و خوابگاه و طویله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست خانه
تصویر پست خانه
فرانسوی پارسی پیک خانه
فرهنگ لغت هوشیار
داخل و اندرون سرای پشت خانه، بنه و اسباب شاهی یا امیری که از پس آرند مقابل پیشخانه
فرهنگ لغت هوشیار
((~. نِ))
اداره ای که به دریافت و ارسال نامه ها و بسته ها و امانات پستی مردم اشتغال دارد
فرهنگ فارسی معین
اداره ای که نامه های مردم را از نقطه ای به نقطۀ شهر دیگر می رساند، ادارۀ پست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نسکخانه
تصویر نسکخانه
کتابخانه
فرهنگ واژه فارسی سره
پیدایی هویدایی، آشکارشدن، آشکارکردن، به جای آوردن شناختن پیداشدن آشکار گشتن هویدا شدن، پیدا کردن آشکار کردن، بجای آوردن دانستن شناختن، هویدایی ظهور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استکانه
تصویر استکانه
خاکی شدن خاکی بودن فروتنی بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعانه
تصویر استعانه
یاری خواهی، یاری یابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استضانه
تصویر استضانه
روشنی گرفتن روشن شدن، روشنی خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استهانه
تصویر استهانه
سبک شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استوانه
تصویر استوانه
جسمی است گرد، بن او وسر اودو دایره میباشد وبه یکدیگر موازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استدانه
تصویر استدانه
وام خواست، وام خواستن، وام گرفتن وام خواستن قرض طلبیدن وام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استخاره
تصویر استخاره
خواستن بهترین امرین، طلب خیر کردن، نیکوئی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
دستوانه سوار، دستکش چرمین که بازداران بدست کنند تا از آسیب چنگال باز مصون مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیانه
تصویر دستیانه
دستبند دست برنجن
فرهنگ لغت هوشیار
دستبند دست برنجن، ساعد بند آهنین که در روز جنگ به دست میکردند قولچاق، صدر مجلس مسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشتوانه
تصویر پشتوانه
وثیقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاسخانه
تصویر پاسخانه
جای پاسبان قراولخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آس خانه
تصویر آس خانه
سر آسیا، آسیا خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستمانه
تصویر رستمانه
مانند رستم همچون رستم شجاعانه: (رستمانه جنگ میکرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خستوانه
تصویر خستوانه
جامه پشمی خشن، جامه درویشان خرقه
فرهنگ لغت هوشیار
اطاقی که تشت وآفتابه درآن گذارند، اطاق خواب، جامه خواب از توشک و لحاف و نهالی و مانندآن، مبرز مستراح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشتوانه
تصویر پشتوانه
سپرده ای که کسی برای اعتبار خود در بانک معین کند
فرهنگ لغت هوشیار
کندوی عسل: شنیق چوبی است که بر آن قرصه شهد را بر دارند و در شهنخانه زنبور عسل آنرا برپا کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوستگانه
تصویر پوستگانه
پوست بی موی که زیر دنبه گوسفند باشد
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که در آن پیلان را نگاهدای کنند: گوسفند از بیم آتش خود را در پیلخانه او گند... آتش درنی افتاد وقتت گرفت و پیلخانه در گرفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاس خانه
تصویر پاس خانه
جای پاسبان، قراول خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشخانه
تصویر پیشخانه
ایوان، پیشگاه خانه، جلوخان، لوازم زندگی و اسباب سفر که جلوتر فرستاده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گستاخانه
تصویر گستاخانه
جسورانه، دلیرانه، بی باکانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پسرخاله
تصویر پسرخاله
خاله زادۀ مذکر، پسرخواهر مادر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستبانه
تصویر دستبانه
دستوان، دستبند، دستکش، قطعۀ آهن به اندازۀ ساعد که در قدیم هنگام جنگ به دست می بستند، ساعدبند، مسند و صدر مجلس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خستوانه
تصویر خستوانه
خرقه، جامۀ درویشان، نوعی جامۀ پشمی خشن، برای مثال نگر ز سنگ چه مایه به است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه به است شوشتری (معروفی بلخی - شاعران بی دیوان - ۱۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رستمانه
تصویر رستمانه
به روش رستم، دلیرانه، همچون رستم مانند رستم
فرهنگ فارسی عمید