جدول جو
جدول جو

معنی پسادست - جستجوی لغت در جدول جو

پسادست
نسیه، قسطی
تصویری از پسادست
تصویر پسادست
فرهنگ واژه فارسی سره
پسادست
چیزی که پول آن مدتی پس از معامله داده شود، نسیه، برای مثال ستد و داد مکن هرگز جز دستادست / که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴)
تصویری از پسادست
تصویر پسادست
فرهنگ فارسی عمید
پسادست
((پَ دَ))
پستادست، نسیه
تصویری از پسادست
تصویر پسادست
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بسادست
تصویر بسادست
اعتبار، پول پیشکی
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که امروز بخرند و قیمت آن را چند روز دیگر پردازند نسیه مقابل پیشا دست دستادست
فرهنگ لغت هوشیار
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستادست
تصویر پستادست
پسادست، چیزی که پول آن مدتی پس از معامله داده شود، نسیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسادخت
تصویر آسادخت
(دخترانه)
دختر زیبا، دختر آرام، دختر با وقار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پیشدست
تصویر پیشدست
ساعد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاکدست
تصویر پاکدست
با صحت عمل، درستکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سادیست
تصویر سادیست
فرانسوی آزارگرا کسی که مبتلا به سادیسم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستا دست
تصویر پستا دست
مقابل پیشادست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشادست
تصویر پیشادست
اجرت پیش از کار
فرهنگ لغت هوشیار
سابق سبقت گیر مقدم: بدانید کوشد به بد پیشدست مکافات این بد نشاید نشست. (شا. لغ)، پیشدستی سبقت کنون کینه را کوس بر پیل بست همی جنگ ما را کند پیشدست. (شا. لغ)، پیشادست پول پیشکی که قبل از شروع بکار بکارگر دهند بیعانه، نقد مقابل نسیه، صدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشادست
تصویر پیشادست
اجرت پیش از کار، مزدی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند، مقابل پسادست، معاملۀ نقد، برای مثال ستد و داد جز به پیشادست / داوری باشد و زیان و شکست (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وسادات
تصویر وسادات
جمع وساده، پشتی ها، بالیش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشدست
تصویر پیشدست
((دَ))
معاون، پیشکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیشادست
تصویر پیشادست
((دَ))
دستمزد پیش از انجام کار، معامله نقد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستادست
تصویر دستادست
((دَ دَ))
معامله نقد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سادیست
تصویر سادیست
کسی که مبتلی به سادیسم است
فرهنگ فارسی معین
ویژگی سودا و معاملۀ نقد که چیزی بخرند و پول آن را همان ساعت بدهند، پیشادست، برای مثال ستد و داد مکن هرگز جز دستادست / که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴)، تن به تن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسادت
تصویر حسادت
رشک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پابست
تصویر پابست
پای بند پای بست مقید، دلباخته، بنیاد عمارت پای بست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایست
تصویر پایست
پیاپی پیوسته ناگسیخته مداوم بردوام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سادسه
تصویر سادسه
مونث سادس یک ششم شش یک
فرهنگ لغت هوشیار
ششمین ششم (واژه های فارسی) مونث سادس، شش یک عشر خامسه 160، 1 خامسه و سادسه خود به 60 سابعه تقسیم میشود جمع سوادس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سادات
تصویر سادات
اولاد پیغمبر اسلام (ص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسادت
تصویر حسادت
رشک و حسد بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خساست
تصویر خساست
فرومایگی، حقارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردست
تصویر سردست
مچ دست بند دست، با نوک انگشتان گرقتن
فرهنگ لغت هوشیار
چارپایی (اسب استر خر) که هر دو زانویش از یکدیگر جدا و دور مانده باشد و مهره های زانویش نزدیک و به هم پیوسته چنانکه بهنگام راه رفتن بر هم ساید دستهای وی را سگدست گویند، میله ای فلزی و محکم که رابط بین فرمان می گردد به وسیله چرخ دنده یی اهرم فرمان به حرکت می آید اهرم فرمان حرکت را به وسیله میل سگدست منتقل میکند و سگدست نیز مستقیما چرخ را به راست یا چپ منحرف می نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردست
تصویر سردست
سرپنجه، پنجه، انگشتان دست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سادسا
تصویر سادسا
بار ششم، در مرتبه یا مرحلۀ ششم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خساست
تصویر خساست
خسیس بودن، فرومایگی، پستی، ناکسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سادات
تصویر سادات
سائدها، اولاد پیغمبر اسلام، جمع واژۀ ساده، جمع الجمع واژۀ سائد
فرهنگ فارسی عمید