اجرت پیش از کار، مزدی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند، مقابلِ پسادست، معاملۀ نقد، برای مِثال ستد و داد جز به پیشادست / داوری باشد و زیان و شکست (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۷)
مقابل پسادست و نسیه به معنی نقد. (از برهان). زری که گاه خریدن چیزی فروشنده را دهند: ستدوداد مکن هرگز جز پیشادست که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد. ابوشکور. ستدوداد جز به پیشادست داوری باشد و زیان و شکست. لبیبی. ، اجرت پیشی. (برهان). مزد پیش. اجرت پیش. برابر دستادست بمعنی نقد و پسادست بمعنی نسیه. مزدپیشی که قبل از انجام کار بفروشنده یا کننده دهند. بیعانه. سلم، پیشدست و مقدم و غالب. (فرهنگ نظام) ، پیشدستی. (برهان)
مزد پیشی که قبل از انجام دادن کار بفروشنده یا کننده دهند اجرت پیشی بیعانه مقابل پسا دست، وجهی که هنگام خریدن چیز بفروشنده دهند نقد مقابل نسته پسادست: ستد و داد جز به پیشا دست داوری باشد و زیان و شکست. (لبیبی)، پیشدست مقدم، پیشدستی تقدم