مصغر غزال. غزال کوچک. رجوع به غزال شود: غزیّلا لم تزل فی الغزل جائله بنانه جولان الفکر فی الغزل. محمد بن غالب رفاء اندلسی (از وفیات الاعیان چ تهران ج 2 ص 112)
مصغر غزال. غزال کوچک. رجوع به غزال شود: غُزَیّلا لم تزل فی الغزل جائله بنانه جولان الفکر فی الغزل. محمد بن غالب رفاء اندلسی (از وفیات الاعیان چ تهران ج 2 ص 112)
جدّ هبیره بن عبد یغوث. (منتهی الارب) جدّ مکشوح و دقیس، و نام مکشوح هبیره بن عبد یغوث است. (از تاج العروس). بطنی است از حمل از مراد. (از انساب سمعانی ورق 408 ب) رجوع به انساب شود
جدّ هبیره بن عبد یغوث. (منتهی الارب) جدّ مکشوح و دقیس، و نام مکشوح هبیره بن عبد یغوث است. (از تاج العروس). بطنی است از حمل از مراد. (از انساب سمعانی ورق 408 ب) رجوع به انساب شود
دورکننده از جای. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دورکننده آثار چیزی. (آنندراج) (غیاث). ناسخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برنده. زایل کننده و برطرف کننده اثر چیزی. (ناظم الاطباء). الفاقه مزیل الطاقه، درویشی ناتوان کننده توانائی است. (از ناظم الاطباء) ، گلاب مزیل الصداع، گلاب بر طرف کننده دردسر. (از ناظم الاطباء). - کلرورهای مزیل اللون (در شیمی) ، کلرورهای رنگ بر. کلرورهای رنگ زدا. کلرورها که رنگها و لکه ها را میزدایند از قبیل آب ژاول و آب لاباراک و کلرور دوشو. - مزیل اللون، برطرف کننده اثر رنگ. زائل کننده رنگ
دورکننده از جای. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دورکننده آثار چیزی. (آنندراج) (غیاث). ناسخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برنده. زایل کننده و برطرف کننده اثر چیزی. (ناظم الاطباء). الفاقه مزیل الطاقه، درویشی ناتوان کننده توانائی است. (از ناظم الاطباء) ، گلاب مزیل الصداع، گلاب بر طرف کننده دردسر. (از ناظم الاطباء). - کلرورهای مزیل اللون (در شیمی) ، کلرورهای رنگ بر. کلرورهای رنگ زدا. کلرورها که رنگها و لکه ها را میزدایند از قبیل آب ژاول و آب لاباراک و کلرور دوشو. - مزیل اللون، برطرف کننده اثر رنگ. زائل کننده رنگ
بریل. درلغت نامۀ اسدی (ص 333) صورتی بدین گونه آمده و گویدکوهی است عظیم، و شاهد آن بیت ذیل است: هر قطره ای ز جودت رودی است همچو جیحون هر ذره ای ز حلمت کوهیست چون بزیّل. رفیعی. چنین کوهی را در اعلام جغرافیایی نیافتیم و البته ’بزیل ّ’ معجم البلدان یاقوت نیز نیست چه بریل کوه نیست و یاء هم خفیفه است نه مشدد. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به بذیل شود
بریل. درلغت نامۀ اسدی (ص 333) صورتی بدین گونه آمده و گویدکوهی است عظیم، و شاهد آن بیت ذیل است: هر قطره ای ز جودت رودی است همچو جیحون هر ذره ای ز حلمت کوهیست چون بزیّل. رفیعی. چنین کوهی را در اعلام جغرافیایی نیافتیم و البته ’بِزْیَل ّ’ معجم البلدان یاقوت نیز نیست چه بریل کوه نیست و یاء هم خفیفه است نه مشدد. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به بذیل شود
ترانه ساز متولد در روپرشتال نزدیک وینه. مؤسس کار خانه معروف پیانوسازی در پاریس (مولد 1757م. وفات 1831 میلادی). پسر وی کامیل پلیل نیز پیانوساز بود و در اشتراسبورگ به سال 1788 میلادی متولد شد و در 1855 میلادی وفات کرد ماری پلیل زوجه کامیل پلیل نیز پیانونواز قادری بود که در پاریس به سال 1811 میلادی متولد شده و در 1875 میلادی وفات کرده است
ترانه ساز متولد در روپرشتال نزدیک وینه. مؤسس کار خانه معروف پیانوسازی در پاریس (مولد 1757م. وفات 1831 میلادی). پسر وی کامیل پلیل نیز پیانوساز بود و در اشتراسبورگ به سال 1788 میلادی متولد شد و در 1855 میلادی وفات کرد ماری پلیل زوجه کامیل پلیل نیز پیانونواز قادری بود که در پاریس به سال 1811 میلادی متولد شده و در 1875 میلادی وفات کرده است