معنی جزیل - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جزیل
جزیل
- جزیل
- بِسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، مُتَوافِر، مُعتَدٌ بِه، دَرغیش، کَثیر، عَدیدِه، اُوِرت، غَزیر، خِیلی، وافِر، مُوَفَّر، مَوفور، بی اَندازِه، بِه غایَت، مُفرِط
محکم، استوار
فرهنگ فارسی عمید