پجشگی. طب. معالجه. اساء. اسو. مواسات: اگر در پزشکیت بهره بدی وگر نامت از دور شهره بدی. فردوسی. پزشکی و درمان هر دردمند در تندرستی و راه گزند. فردوسی. پزشکی چون کنی دعوی که هرگز نیابد راحت از بیمار بیمار. ناصرخسرو. جز که گمراه و بتن رنجه نباشی چو همی رهبر از گمره جوئی و پزشکی ز سقیم. ناصرخسرو. عرب بر ره شعر دارد سواری پزشکی گزیدند مردان یونان. ناصرخسرو. خورش باید از میزبان گونه گون نه گفتن کز این کم خور و زان فزون اگرچه بود میزبان خوش زبان پزشکی نه خوب آید از میزبان. اسدی (گرشاسب نامه نسخۀ کتاب خانه مؤلف ص 21)
پجشگی. طب. معالجه. اِساء. اَسو. مواسات: اگر در پزشکیت بهره بدی وگر نامت از دور شهره بدی. فردوسی. پزشکی و درمان هر دردمند در تندرستی و راه گزند. فردوسی. پزشکی چون کنی دعوی که هرگز نیابد راحت از بیمار بیمار. ناصرخسرو. جز که گمراه و بتن رنجه نباشی چو همی رهبر از گمره جوئی و پزشکی ز سقیم. ناصرخسرو. عرب بر ره شعر دارد سواری پزشکی گزیدند مردان یونان. ناصرخسرو. خورش باید از میزبان گونه گون نه گفتن کز این کم خور و زان فزون اگرچه بود میزبان خوش زبان پزشکی نه خوب آید از میزبان. اسدی (گرشاسب نامه نسخۀ کتاب خانه مؤلف ص 21)
طبابت. (ناظم الاطباء) : اگرچه بود میزبان خوش زبان بزشکی نه خوب آید از میزبان. اسدی (از آنندراج). عرب بر ره شعر دارد سواری بزشکی گزیدند مردان یونان. ناصرخسرو
طبابت. (ناظم الاطباء) : اگرچه بود میزبان خوش زبان بزشکی نه خوب آید از میزبان. اسدی (از آنندراج). عرب بر ره شعر دارد سواری بزشکی گزیدند مردان یونان. ناصرخسرو