- پریشا (دخترانه)
- پری شاه، شاه پری ها
معنی پریشا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی حواس
پراکنده، متشتت، متخلخل، پریش، فکر پریشان
پراکنده، افشانده، آشفته، درهم برهم، شوریده
پریشان شدن: پراکنده شدن، آشفته شدن، مضطرب شدن
پریشان کردن: پراکنده کردن، آشفته کردن
پریشان شدن: پراکنده شدن، آشفته شدن، مضطرب شدن
پریشان کردن: پراکنده کردن، آشفته کردن
Battered, Puzzled
избитый , озадаченный
zerschlagen, verwirrt
побитий , здивований
pobity, zdezorientowany
破旧的 , 困惑的
espancado, perplexo
maltrattato, perplesso
maltrecho, perplejo
battu, perplexe
geslagen, verward
เสียหาย , งุนงง
terluka, bingung
مجروحٌ , حائرٌ
घायल , उलझन में
מרוט , מבולבל
ぼろぼろの , 困惑した
피폐한 , 당황한
yıpranmış, şaşkın
kudhoofika, kamezea
আহত , বিভ্রান্ত
زخمی , پریشان
مانند پری، پری سان، افسونگر
پریشان
ابریشم
دو شب پیش
شب پیش از دیشب، دو شب پیش، شب گذشته، پرندوش، پریدوش، پردوش، پرند، پرندوار