جدول جو
جدول جو

معنی پرگوشتی - جستجوی لغت در جدول جو

پرگوشتی
(پُ)
فربهی. گوشتناکی. حداره
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
گوشت دار، فربه، چاق
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
دهی است کوچک از دهستان قلعه گنج بخش کهنوج شهرستان جیرفت، واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری کهنوج و 6هزارگزی جنوب رود خانه هلیل. جلگه ای و گرمسیر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
نام چند تن از پادشاهان وان. در زمان ارگیشتی دووان مورد حملۀ کیمریان قرار گرفت و آن پادشاه با زحمات بسیار ازمملکت خود دفاع کرد. (ایران باستان ص 171 و 172)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
بدادایی. کج خلقی. بدخلقی. تلخی. فعل بدگوشت (یادداشت مؤلف).
- بدگوشتی کردن، کج خلقی و بدادایی کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
که گوشت بسیار دارد. گوشتناک. فربی. فربه مطبّخ: عبهر، پرگوشت و بزرگ از مردم. احدر، کاحمد، کسی که... رانش پرگوشت و اعلای بدن وی باریک باشد. جاریه دخدبه، دختر پرگوشت. دحامل، درشت خلقت پرگوشت. صفّط، مرد فربۀ پرگوشت. تمدّخ، پرگوشت شدن شتر. ضب ّ، آکنده و پرگوشت شدن بغل. (منتهی الارب).
- پرگوشت شدن، ارتباس. ثدن. گوشتناک شدن. فربی شدن. فربه شدن: حدر، پرگوشت شدن چشم خانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر گوشتی
تصویر پر گوشتی
فربهی گوشتناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرگوشی
تصویر خرگوشی
منسوب به خرگوش خواب خرگوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درگوشی
تصویر درگوشی
زیر گوشی، بیخ گوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر گوشت
تصویر پر گوشت
که گوشت بسیار دارد گوشتناک فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگوئی
تصویر پرگوئی
دراز نفسی، پرچانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
وراجی، اکثار
فرهنگ واژه فارسی سره
چاق، سمین، فربه، لحیم
متضاد: استخوانی، لاغر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
لحمي
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
Beefy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
musclé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
musculoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
мускулистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
muskulös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
мускулистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
umięśniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
肌肉发达的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
musculoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
پٹھوں والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
পেশীবহুল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
wenye misuli
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
근육질의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
筋肉質の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
muscoloso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
मांसपेशीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
berotot
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
มีกล้าม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
gespierd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
שרירי
دیکشنری فارسی به عبری