جدول جو
جدول جو

معنی پرژکتور - جستجوی لغت در جدول جو

پرژکتور
(پْرُ / پِ رُ ژِ تُ)
پروژکتور. آلت منعکس کننده ای که نور را از کانون الکتریکی با قوت و شدت بسیار به موضعی انتقال میدهد که گاهی آنرا در کشتی ها و جز آن برای روشن کردن راه بکار میبرند
لغت نامه دهخدا
پرژکتور
دستگاهی که برای ایجاد روشنایی بسیار در هوا و روی زمین بکار رود. در عکاسی و فیلمبرداری نیز از آن استفاده کنند و بوسیله آن تصاویر اشیا بزرگتر از آنچه هست روی صفحه (دیوار یا پرده) روشن و نمایان گردد نور افکن پرتو افکن شعاع افکن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی ماشین قدرتمند که برای کارهای زراعتی و کشیدن ماشین های کشاورزی از قبیل گاوآهن، ماشین درو و خرمن کوبی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
وسیلۀ تولید کنندۀ نور که برای انداختن روشنایی بیشتر در روی زمین یا نقطۀ معینی به کار می رود، نورافکن، در هنر دستگاه نمایش فیلم و اسلاید
فرهنگ فارسی عمید
وسیله ای که سوخت را به داخل موتورهای دیزلی یا بنزینی تزریق می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رآکتور
تصویر رآکتور
دستگاهی که برای تولید انرژی اتمی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(تْرا / تِ تُرْ)
ماشین کشش. نوعی اتومبیل با چرخهای بزرگ و ضخیم و قدرت کشش فراوان که در راهسازی و کشاورزی و جز آن ها بکار رود
لغت نامه دهخدا
عنوان حکام بزرگ روم قدیم بود و مفهوم آن در زبان لاتین رئیس حکام است. از سال 364 قبل از میلاد این عنوان به حاکمی که به امور قضائی میپرداخت انحصار یافت و پس از آن بر حکام دیگر نیز اطلاق شد. (ترجمه تمدن قدیم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پروژکتور
تصویر پروژکتور
نورافکن
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی اتومبیل با چرخهای بزرگ و ضخیم و قدرت کشش فراوان که در راهسازی و کشاورزی بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراکتور
تصویر فراکتور
فرانسوی شکستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروژکتور
تصویر پروژکتور
((پُ رُ ژِ تُ))
دستگاهی که برای ایجاد روشنایی زیاد به کار می رود، نورافکن (واژه فرهنگستان)، دستگاهی که به کمک آن تصویر را روی پرده نشان می دهند، فراتاب (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انژکتور
تصویر انژکتور
((اَژِتُ))
سوخت پاش، پستانک سوراخ دار در مشعل گازوییلی که سوخت به شکل خاصی از آن به بیرون پاشیده می شود، دستگاه تزریق سوخت در موتورهای دیزلی یا بنزینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تراکتور
تصویر تراکتور
((تِ تُ))
نوعی ماشین جهت کارهای کشاورزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رآکتور
تصویر رآکتور
((تُ))
دستگاهی که در آن واکنش شیمیایی انجام شود، واکنشگاه، (واژه فرهنگستان)
رآکتور هسته ای: دستگاه یا محیطی که در آن واکنش شکافت هسته ای به صورت مهار شده انجام شود، رآکتور اتمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروژکتور
تصویر پروژکتور
نورافکن
فرهنگ واژه فارسی سره