- پروتئین
- ترکیب ازت دار که در نسج حیوان و نبات یافت میشود
معنی پروتئین - جستجوی لغت در جدول جو
- پروتئین ((پُ رُ تِ))
- نوعی ترکیب آلی پیچیده موجود در بافت های گیاهی و جانوری که برای رشد و ترمیم بافت ها لازم است
- پروتئین
- ترکیبات نیتروژن داری که در بافت های حیوانی و نباتی یافت می شود و برای رشد و ترمیم بافت های بدن ضرورت دارند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی سپیده بار
فروردین
حدس زدن
فروردین، ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت، ماه اول بهار، روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی
فرانسوی سپیده سان ها
ذره ای بسیار ریز در ماده که دارای بار الکتریکی مثبت است
گردی سفید رنگ، بی بو، تلخ و اعتیادآور از مشتقات مرفین، که از مرفین و کوکائین قوی تر و کشنده تر است و استعمال آن اثر آنی و شدید تخدیری در انسان تولید می کند
گرد سفید و بی بو و تلخ مزه ایست که در آب بسیار کم حل میشود و معمولاً در طب کلریدرات آنرا بکار میبرند که در آب قابل حل است، یکی از مواد مخدر خطرناک
((هِ))
فرهنگ فارسی معین
گرد سفید رنگی است از مشتقات مرفین ولی از مرفین و کوکایین قوی تر و کشنده تر که اعتیادآور است
ذرۀ بسیار ریز ماده دارای بار الکتریکی مثبت که از اجزای تشکی دهندۀ اتم است
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
ثریا، نام یک صورت فلکی، ستارگان کوچک نزدیک به هم، دسته ای از شش ستاره درخشان در صورت فلکی ثور
چند ستاره که در آسمان در یکجا جمع شده و بشکل یک ستاره دیده میشود گویند
کفش که با دیواره های بلند که تا بالای غوزک پا را پوشیده دارد، نیم چکمه
کفش ساقه بلند که ساقۀ آن تا مچ پا می رسد
کفش محکم و ساق بلند
چند ستارۀ درخشان در صورت فلکی ثور که از تعداد بسیاری ستاره تشکیل شده ولی فقط شش ستارۀ آن با چشم دیده می شود که در یک جا به صورت خوشه ای جمع شده و با هم در فضا حرکت می کنند، ثریا، برای مثال آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق / خرمن مه به جوی خوشۀ پروین به دوجو (حافظ - ۸۱۴)