جدول جو
جدول جو

معنی پرنماشون - جستجوی لغت در جدول جو

پرنماشون
غروب پریروز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرمایون
تصویر پرمایون
پرمایه، دارای مادۀ اصلی بسیار، دارای مایۀ بسیار، مایه دار، غنی، صاحب علم و خرد بسیار، بسیار دانا، شریف، بزرگوار، پربها، هر چیز گران مایه، ثروتمند
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
آن ماده گاو بود که فریدون را شیر میداد و پرورد. (فرهنگ اسدی).
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو نکو بودش پرمایونا.
دقیقی.
و رجوع به پرمایه و برمایون شود
لغت نامه دهخدا
فردا غروب
فرهنگ گویش مازندرانی
غروب
فرهنگ گویش مازندرانی