جدول جو
جدول جو

معنی پرمیوگی - جستجوی لغت در جدول جو

پرمیوگی
(پُ وَ / وِ)
پرحاصلی. پرثمری
لغت نامه دهخدا
پرمیوگی
پر میوه بودن پرباری پرثمری پرحاصلی
تصویری از پرمیوگی
تصویر پرمیوگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرمیو
تصویر پرمیو
مرض سوزاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمیدگی
تصویر رمیدگی
ترس و گریز، حالت فرار و گریز از مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرمیوه
تصویر پرمیوه
باغ یا درخت که میوۀ بسیار داشته باشد، پربار، پربر
فرهنگ فارسی عمید
(پُ)
پرمو. اشعر. آنکه یا آنچه موی بسیار دارد. مقابل کم موی:
دو چشمش کبود و دو رخسار زرد
تنی خشک و پرموی و لب لاجورد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(پُ وَ / وِ)
پرثمر. پرحاصل.
- پرمیوه شدن، اثمار
لغت نامه دهخدا
(پَ / وْ)
مرضی باشد که آنرا عوام سوزاک خوانند چه بوقت بول کردن مجرای بول بسوزش درآید و بعربی حرقهالبول گویند. (برهان). و یاء این کلمه به ضبط برهان و رشیدی مجهول است. و رشیدی گوید ظاهراً این لفظ هندی باشد
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
ترس. هول و هراس، گریز و فرار، نفرت. (ناظم الاطباء). نفور. اشمئزاز. دوری با وحشت و تنفر و کراهت. رجوع به رمیدن شود
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ / دِ)
پرش. طیران.
- رنگ پریدگی، رنگ باختگی
لغت نامه دهخدا
(پُ یَ / یِ)
حالت و چگونگی پرمایه
لغت نامه دهخدا
(پُ نَ / نِ)
حالت و چگونگی پرکینه. پرکینی
لغت نامه دهخدا
(پُ عِ وَ / وِ)
پرفریبی. پرفریبی که با تسویف همراه باشد
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی آرمیده. طمأنینه. آرامش. آرام
لغت نامه دهخدا
(پُ دَ / دِ)
پرشدگی
لغت نامه دهخدا
(پُ)
حالت و چگونگی پرمو
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرمویی
تصویر پرمویی
حالت و چگونگی پر مو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمیدگی
تصویر رمیدگی
ترس، هول و هراس، گریز و فرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرعشوگی
تصویر پرعشوگی
پرفریبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمایگی
تصویر پرمایگی
حالت و چگونگی پرمایه
فرهنگ لغت هوشیار
طمئانینه، سکون، قرار، استقرار، آرمیدگی حالت و کیفیت آرمیده آرامیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدگی
تصویر پریدگی
پرش طیران. یا پریدگی رنگ. رنگ پریدن رنگد باختگی. پرشدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمایگی
تصویر پرمایگی
غلظت، غنا
فرهنگ واژه فارسی سره
فرار، گریز، بیزاری، کراهت، نفار، نفرت
فرهنگ واژه مترادف متضاد