جدول جو
جدول جو

معنی پرمداخل - جستجوی لغت در جدول جو

پرمداخل
(پُ مَ خِ)
پرفایده. پرسود. پرنفع
لغت نامه دهخدا
پرمداخل
پر فایده، پر سود و نفع
تصویری از پرمداخل
تصویر پرمداخل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرملال
تصویر پرملال
آنچه باعث دل تنگی و رنج و اندوه بسیار شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
آراستگی و آرایش، جلا، در بانکداری دادن پول، تادیه، کارسازی
پرداخت دادن: صیقل زدن، جلا دادن، زنگ چیزی را زدودن
پرداخت کردن: صیقل زدن، زنگ چیزی را زدودن، جلا دادن، در بانکداری پول دادن به کسی دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنداخ
تصویر پرنداخ
تسمه یا کمربندی که از تیماج درست کنند
تیماج، پوست دباغی شدۀ بز، پرانداخ، اپرنداخ، سختیان، پرندخ، لکا، گوزگانی، کوزکانی، ساختیان
فرهنگ فارسی عمید
(پَ رَ)
تیماج و سختیان. (برهان). ساغری سوخته. کیمخت:
گفتم میان گشائی گفتا که هیچ تابم (؟)
زد دست بر کمربند بگسست او پرنداخ.
عسجدی.
فرهنگ رشیدی پرنداخ با جیم آورده بی ذکر شاهدی. و رجوع به برنداخ شود. گورگانی. گوزگانی. گوژگانی. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(پُ مُ)
که رفق و مدارات بسیار کند:
مگر کردگار آشکارا کند
دل و مغز ما پرمدارا کند.
فردوسی.
مگر بر من این آشکارا شود
بر آتش دلم پرمدارا شود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
پر در آمد، لفت و لیس پر سود پر نفع. یا شغل پر مداخل. شغلی که علاوه بر حقوق اصلی درآمدهای مشروع و نامشروع قابل ملاحظه هم داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرنداخ
تصویر پرنداخ
تیماج سختیان ساغری سوخته کیمخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
پرداختن، جلا صیقل، پرداز نقشها، توجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرنداخ
تصویر پرنداخ
((پَ رَ))
تیماج، سختیان، تسمه یا کمربند که از تیماج درست کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
((پَ))
آرایش، جلا، صیقل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
قسطٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
Disbursement, Payment, Repayment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
décaissement, paiement, reembolso
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
תשלום , תַּשְׁלוּם
دیکشنری فارسی به عبری
پرداخت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
ادائیگی , ادائیگی , پرداخت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
অর্থ প্রদান , অর্থপ্রদান , পেমেন্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
malipo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
지급 , 지불
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
支払い , 还款
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
uitbetaling, betaling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
भुगतान , भुगतान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
pembayaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
การจ่ายเงิน , การชำระเงิน , การชำระเงิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
desembolso, pago, reembolso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
erogazione, pagamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
支付 , 还款
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
wypłata, płatność, spłata
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
виплата , оплата , погашення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
Auszahlung, Zahlung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
расходование , оплата , погашение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرداخت
تصویر پرداخت
desembolso, pagamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی