- پرفائده
- پرسود
معنی پرفائده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرسود، پرمنفعت
پر سود پر سود پر منفعت مقابل کم فایده
کسی که اهل و عیال بسیار دارد
گلوله ای از خمیر که به جهت پختن نان آماده کرده باشند چانه چونه، تکه اضافی که از گلوله خمیر میگیرند هنگامی که گلوله از اندازه بزرگترباشند، آرد خشکی که زیر گلوله خمیر پاشند، نان کوله رفته در تنور
پراندوه
((پَ دَ یا دِ))
فرهنگ فارسی معین
گلوله ای از خمیر که به جهت پختن نان آماده کرده باشند، چانه، چونه، تکه اضافی که از گلوله خمیر می گیرند هنگامی که گلوله از اندازه بزرگتر باشد، آرد خشکی که زیر گلوله خمیر پاشند، نان کوله رفته در تنور
تکۀ گلوله کرده از خمیر آرد گندم به اندازه ای که یک نان پخته شود، زواله، چونه
ددری زنی که درخانه همسایگان بسیار آمد و شد کند
پارچه ای که روی زخم بندند، مرهم
پارچه ای که روی زخم و جراحت می بستند، مرهم، کمپرس، بالش
آنچه داده یا گرفته شود از دانش و مال و جز آن، سود، ثمر، بار