از یاران امیر قرایوسف ترکمان و نایب وی. پیرعمر در جنگ این امیر با میرزا ابوبکر کرت شرکت داشته است. و نیز از جانب قرایوسف والی ارزنجان گشته. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 570 و 577)
از یاران امیر قرایوسف ترکمان و نایب وی. پیرعمر در جنگ این امیر با میرزا ابوبکر کرت شرکت داشته است. و نیز از جانب قرایوسف والی ارزنجان گشته. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 570 و 577)
درخت سیب، اول، مردی از نسل یهودا. اول تواریخ 2:43 دوم، اسم دو شهر بود که یکی در دشت یهودا بطرف دریای روم واقع بود. صحیفۀ یوشع 15:34 و آن غیر از بیت تفوح می باشد که در نزدیکی حبرون واقع و دیگری متعلق به سبط افرائیم و در مرز و بوم منسی واقع بود صحیفۀ یوشع16:8 و 17:8. و دور نیست که همان عین تفوح باشد ایضاً 17:7. خود شهر به فرائیم و زمین به منسی تعلق داشت ایضاً 17:8. اما تفوح که در صحیفۀ یوشع 12:7 مذکور است نمیدانیم کدامیک میباشد. (قاموس کتاب مقدس،
درخت سیب، اول، مردی از نسل یهودا. اول تواریخ 2:43 دوم، اسم دو شهر بود که یکی در دشت یهودا بطرف دریای روم واقع بود. صحیفۀ یوشع 15:34 و آن غیر از بیت تفوح می باشد که در نزدیکی حبرون واقع و دیگری متعلق به سبط افرائیم و در مرز و بوم منسی واقع بود صحیفۀ یوشع16:8 و 17:8. و دور نیست که همان عین تفوح باشد ایضاً 17:7. خود شهر به فرائیم و زمین به منسی تعلق داشت ایضاً 17:8. اما تفوح که در صحیفۀ یوشع 12:7 مذکور است نمیدانیم کدامیک میباشد. (قاموس کتاب مقدس،
بمعنی انتظار و امید باشد. (برهان). رجاء. پرموز. پرموزه. پرمور: ملک در جمله آن مراد بیافت که همی داشت سالها پرمر. مسعودسعد. و رجوع به پرکر شود. ، زنبور عسل. (برهان). نحل. زنبور. انگبین. منج انگبین
بمعنی انتظار و امید باشد. (برهان). رجاء. پرموز. پرموزه. پرمور: ملک در جمله آن مراد بیافت که همی داشت سالها پرمر. مسعودسعد. و رجوع به پرکر شود. ، زنبور عسل. (برهان). نحل. زنبور. انگبین. منج انگبین