جدول جو
جدول جو

معنی پرشرم - جستجوی لغت در جدول جو

پرشرم
پرآزرم، باحیا
تصویری از پرشرم
تصویر پرشرم
فرهنگ فارسی عمید
پرشرم(پُ شَ)
پرآزرم. بسیارحیا:
بیاورد آزادتن دایه ای
یکی پاک و پرشرم و پرمایه ای.
؟
دیدم همه طپان و بی آرام و شوخ چشم
او باز آرمیده و پرشرم و کش خرام.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرشرر
تصویر پرشرر
آتشی که جرقۀ بسیار دارد، پرجرقه، کنایه از پر از هیجان
فرهنگ فارسی عمید
(پُ شِ کَ)
کلان شکم. بزرگ شکم: کعر، کودک پرشکم. اکعر، پرشکم فربه. (منتهی الارب).
- پرشکم گردیدن، کلان شکم گردیدن. بزرگ شکم گردیدن: کعرالصبی، پرشکم گردید (کودک) از بسیارخواری. کشاء. تکشوّء. مسعور. (منتهی الارب) : کشی ٔ، تکشوّء، کشاء، پرشکم شدن از طعام
لغت نامه دهخدا
(پُ شَ رَ)
پرشرار
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر شرم
تصویر پر شرم
پر آزرم پر حیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشکم
تصویر پرشکم
بزرگ شکم کلان شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشرر
تصویر پرشرر
پر جرقه
فرهنگ لغت هوشیار