جدول جو
جدول جو

معنی پرسی - جستجوی لغت در جدول جو

پرسی
(پِ)
پیر فرانسوا. جراح نظامی فرانسوی. مولد بسال 1754م. در من تانیی (هت - سن) و وفات در سنۀ 1825 م
لغت نامه دهخدا
پرسی
(پِ)
کرسی کانتن مانش از ناحیۀ سن لو دارای 2343 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
پرسی
(پُ)
این کلمه به تنهائی بکار نرود، به بعض کلمات ملحق گردد و به آنها صورت مصدری دهد مانند: احوالپرسی. بیمارپرسی
لغت نامه دهخدا
پرسی
کرمی که در آرد و سبوس پدید آید و سبب چسبندگی ذرات آن گردد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرسیا
تصویر پرسیا
(دخترانه)
پرشیا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نرسی
تصویر نرسی
(پسرانه)
فرشته وحی در اوستا، نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پادشاهان ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرسی
تصویر کرسی
چهارپایه ای که بر روی آن می نشینند، صندلی
پست، شغل، رشتۀ تخصصی دانشگاه مثلاً کرسی فلسفه در دانشگاه هاروارد
مرکز شهر یا کشور یا منطقه
جای قرار دادن کتاب، رحل
تخت پادشاهی، سریر، برای مثال همان روز گفتی که نرسی نبود / همان تخت و دیهیم و کرسی نبود (فردوسی - ۶/۲۸۲)، فلک هشتم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسو
تصویر پرسو
پرنور، پرروشنایی، کنایه از دارای قدرت بینایی زیاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرسی
تصویر کرسی
چهارپایۀ چوبی بزرگی که در زمستان در زیر آن منقلی روشن کرده و رویش را با لحافی بزرگ می پوشانند و پاها را زیر آن قرار می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسش
تصویر پرسش
عبارتی که چیزی با آن پرسیده می شود، سؤال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارسی
تصویر ارسی
مربوط به روسیه، تهیه شده در روسیه، روسی، نوعی کفش پاشنه دار مردانه یا زنانه، نوعی در یا پنجره با شیشه های مشبک رنگی که رو به حیاط باز می شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیسی
تصویر پیسی
بیماری پوستی با لکه های سفید یا بی رنگ که قسمت های اطراف لکه ها پر رنگ می شود، برص
بیچارگی و بینوایی
پیسی به سر کسی آوردن: کنایه از او را رنج و عذاب دادن و رسوا و بی آبرو ساختن
به پیسی افتادن: کنایه از بیچاره، بینوا و بی آبرو شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
ولگردی، دوره گردی، گدایی، دریوزگی
پرسه زدن: راه رفتن بی هدف، گردش کردن در کوچه و بازار، راه رفتن و دریوزگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(پِ یِ)
شارل. معماری فرانسوی. مولد او پاریس بسال 1764 و وفات سنۀ 1838 میلادی وی همکار فونتن و سازندۀ طاق کاروسل بود
لغت نامه دهخدا
زنی مسیحیه، از ساکنان روم که پولس او را سلام میفرستد. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(هََ پِ رِ)
به لغت اوستائی، نام گیاهی است که سوزانیدن آن ممنوع بوده است. نوع این درخت امروز به درستی معلوم نیست. اما نظر به این که در آئین مزدیسنا چوب تر و بدبو را نباید در آتش گذاشت باید که هپرسی از نوع درختانی باشد که چوبشان هنگام سوختن بدبوست. (از یشتها ج 2 ص 131)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرپی
تصویر پرپی
خمیری که کشش آن زیاد و برای نان پختن مناسبتر باشد پر کشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسش
تصویر پرسش
سئوال، افترا، تحقیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیسی
تصویر پیسی
بیماری که بر اثر آن لکه های سپید در بدن پدید میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسری
تصویر پسری
حالت وچگونگی پسر بنوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمی
تصویر پرمی
پر از باده: جام پرمی، نوعی از انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسا
تصویر پرسا
جویا پرسا پرسنده متفحص خبر گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرست
تصویر پرست
در ترکیب بجای (پرستنده) آید: بت پرست خود پرست شهوت پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسق
تصویر پرسق
واژه در آنندراج آمده و کجایی بودنش آشکار نیست راسو از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسم
تصویر پرسم
آردی که بر خمیر پاشند تا بر جای نچسبد اوروا: (نمک گشت چون سرکه رویش سیاه خمیرش ز پرسم بسر ریخت کاه) (بسحاق اطعمه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسو
تصویر پرسو
پرنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
رفتن گدایان
فرهنگ لغت هوشیار
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسی
تصویر ترسی
سپرسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برسی
تصویر برسی
ماندگی وکوفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارسی
تصویر پارسی
اهل پارس، فارسی، زبان مردم ایران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارسی
تصویر پارسی
فارسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرسش
تصویر پرسش
سئوال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرسی
تصویر مرسی
سپاس
فرهنگ واژه فارسی سره
پرسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی