- پرستشگاه
- معبد، صومعه، عبادتگاه
معنی پرستشگاه - جستجوی لغت در جدول جو
- پرستشگاه
- جای پرستش و عبادت، معبد، عبادتگاه
- پرستشگاه ((پَ رَ تِ))
- معبد، جای عبادت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای پرسش محل سوال
پرستشگاه
آوردگاه آوردگه میدان جنگ
نیایش ستایش عبادت، خدمت
عبادتگاه معبد جای عبادت جای پرستش. جایگاه پرستش پرستشکده پرستشگه
محل نگهداری و پرورش
میدان جنگ، جای جنگ و نبرد
جای پرستش و عبادت، پرستشگاه، برای مثال پرستشکده گشت زان سان که پشت / ببست اندر او دیو را زردهشت (دقیقی - ۵۲)
محل پرورش، جایی که کودکان بی سرپرست را نگه داری، پرستاری و تربیت می کنند، دارالتربیه
محل نگه داری و پرورش کودکان بی سرپرست
نیایش، عبادت، خدمت
جای روییدن، جای رستن، منبت
پرستنده عابد، چاکر خادم خدمتکار پرستنده
پرستنده، عابد، خادم، خدمتکار، چاکر
جای پرت شدن، جای بلند که پایین آن گودال یا دره باشد و انسان در صورت لغزش از آنجا پرت شود
جایی مرتفع که احتمال سقوط از آن رود لغزشگاه مزله
فرودگاه هواپیما