معنی پرخاشگاه
- پرخاشگاه
- میدان جنگ، جای جنگ و نبرد
واژههای مرتبط با پرخاشگاه
پرخاشگاه
- پرخاشگاه
- آوردگاه آوردگه میدان جنگ
پرخاشگاه
- پرخاشگاه
- پرخاشگه. میدان جنگ. آوردگاه. آوردگه:
بپرخاشگه جان ستان دیدمت
قوی دست و چابک عنان دیدمت.
نظامی
پرخاشگه
- پرخاشگه
- آوردگاه آوردگه میدان جنگ
پرخاشگه
- پرخاشگه
- پرخاشگاه،
برای مِثال به پرخاشگه جان ستان دیدمت / قوی دست و چابک عنان دیدمت (نظامی۵ - ۹۸۷)
پرخاشگرانه
- پرخاشگرانه
- قهر آمیز
پرستشگاه
- پرستشگاه
- معبد، صومعه، عبادتگاه
پرورشگاه
- پرورشگاه
- محل نگهداری و پرورش
پرستشگاه
- پرستشگاه
- جای پرستش و عبادت، معبد، عبادتگاه
پرورشگاه
- پرورشگاه
- محل پرورش، جایی که کودکان بی سرپرست را نگه داری، پرستاری و تربیت می کنند، دارالتربیه
