مخفف پارسه است که گدائی باشد. (برهان). رفتن گدایان: هوای پرسۀ بازار همتت دارد سحاب از آن به کف خود همی کشد اذیال. قاضی نور اصفهانی. ، زن خدمتکار و کنیز. (رشیدی). و ظاهراً این صورت مصحف پرسته است. - پرسه زدن، گردش درویشان برای سؤال. رفتن مرید پیری به دستوری پیر در بازارها و کویها چون گدایان با خواندن اشعار و دیگر اعمال گدایان برای کشتن خلق کبر و عجب و فیریدگی. - ، راه رفتن به افراط. - ، گشتن همه جا را: کوچه های طهران را پرسه زدیم و او را نیافتیم
مخفف پارسه است که گدائی باشد. (برهان). رفتن گدایان: هوای پرسۀ بازار همتت دارد سحاب از آن به کف خود همی کشد اذیال. قاضی نور اصفهانی. ، زن خدمتکار و کنیز. (رشیدی). و ظاهراً این صورت مصحف پرسته است. - پرسه زدن، گردش درویشان برای سؤال. رفتن مرید پیری به دستوری پیر در بازارها و کویها چون گدایان با خواندن اشعار و دیگر اعمال گدایان برای کشتن خلق کبر و عجب و فیریدگی. - ، راه رفتن به افراط. - ، گشتن همه جا را: کوچه های طهران را پرسه زدیم و او را نیافتیم
پرسیدن و احوال برگرفتن و بعیادت بیمار رفتن باشد. (برهان). پرسش و تفقد. (رشیدی) : صحت ارخواهی در این دیر کهن خستگان بینوا را پرسه کن. ابوالقاسم مفخری. ، مجلس ختم. مجلس ترحیم. عزاخانه. حق ّ. انجمن. عزاپرسی. (غیاث اللغات). ماتم
پرسیدن و احوال برگرفتن و بعیادت بیمار رفتن باشد. (برهان). پرسش و تفقد. (رشیدی) : صحت ارخواهی در این دیر کهن خستگان بینوا را پرسه کن. ابوالقاسم مفخری. ، مجلس ختم. مجلس ترحیم. عزاخانه. حق ّ. انجمن. عزاپرسی. (غیاث اللغات). ماتم
پرستیده. (فرهنگ اسدی). پرستیده را گویند یعنی آنچه او را پرستند و ستایش کنند، بحق همچو خدای تعالی و به باطل همچو بت. (برهان) ، زن خدمتکار. (برهان). پرستنده. و بدین معنی در برهان به کسر اول و دوم آمده است، پرستش: ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق چون خویشتنی را چه بری بیش پرسته. کسائی.
پرستیده. (فرهنگ اسدی). پرستیده را گویند یعنی آنچه او را پرستند و ستایش کنند، بحق همچو خدای تعالی و به باطل همچو بت. (برهان) ، زن خدمتکار. (برهان). پرستنده. و بدین معنی در برهان به کسر اول و دوم آمده است، پرستش: ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق چون خویشتنی را چه بری بیش پرسته. کسائی.
پسر ژوپیتر رب النوع بزرگ یونانیان از مادری دانائه نام، نبسۀ پادشاه آرگس. او با راهنمائی می نرو و مرکور ربهالنوع و رب النوع یونانی، کارهای شگفت کردو وقتی که از مملکت کفه یا سفه پادشاه آسور می گذشت دختر او آندرومد را از مرگ رهائی داد و او را با رضای پدر به زنی گرفت. از این نکاح پرسس بوجود آمد. او را یونانیهای قدیم منشاء نژاد پارسیان می دانند ظاهراً این افسانه از آسیا به جزیره اقریطش و از آنجابه یونان رفته باشد و برخی بنابراین تصور، افسانۀ مذکور را از پارسیان قدیم دانند. رجوع به ایران باستان ص 245 و 1297 و رجوع به پرس و پرسس شود. بنابر اساطیر یونانی وی پادشاه تیرنت شد و شهر می سه نس را بنیاد نهاد. از وی مجسمه ای در موزۀ واتیکان هست و نیزرجوع به ایران باستان صص 1353 و 2163 و 2168 شود آخرین پادشاه مقدونیه (178- 168 قبل از میلاد) پسر فیلفوس پنجم. وی در پیدنا مغلوب پل امیل شد و در اسارت به ایتالیا فرمان یافت (212-166 قبل از میلاد)
پسر ژوپیتر رب النوع بزرگ یونانیان از مادری دانائه نام، نبسۀ پادشاه آرگس. او با راهنمائی می نرو و مرکور ربهالنوع و رب النوع یونانی، کارهای شگفت کردو وقتی که از مملکت کِفه یا سِفه پادشاه آسور می گذشت دختر او آندرومِد را از مرگ رهائی داد و او را با رضای پدر به زنی گرفت. از این نکاح پرسس بوجود آمد. او را یونانیهای قدیم منشاء نژاد پارسیان می دانند ظاهراً این افسانه از آسیا به جزیره اقریطش و از آنجابه یونان رفته باشد و برخی بنابراین تصور، افسانۀ مذکور را از پارسیان قدیم دانند. رجوع به ایران باستان ص 245 و 1297 و رجوع به پرس و پرسس شود. بنابر اساطیر یونانی وی پادشاه تیرنت شد و شهر می سِه نِس را بنیاد نهاد. از وی مجسمه ای در موزۀ واتیکان هست و نیزرجوع به ایران باستان صص 1353 و 2163 و 2168 شود آخرین پادشاه مقدونیه (178- 168 قبل از میلاد) پسر فیلفوس پنجم. وی در پیدنا مغلوب پل اِمیل شد و در اسارت به ایتالیا فرمان یافت (212-166 قبل از میلاد)
آنچه او را پرستند و ستایش کنند بحق همچو خدای تعالی و بباطل همچو بت پرستیده، پرستش عبادت: ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق چون خویشتنی را چه بری پیش پرسته ک) (کسائی)، زن خدمتکار
آنچه او را پرستند و ستایش کنند بحق همچو خدای تعالی و بباطل همچو بت پرستیده، پرستش عبادت: ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق چون خویشتنی را چه بری پیش پرسته ک) (کسائی)، زن خدمتکار