جدول جو
جدول جو

معنی پرزرپین - جستجوی لغت در جدول جو

پرزرپین
(پْرُ / پِ رُ زِ)
نوعی از نواعم گاستروپود ازخانوادۀ پرس پرپی نیده
لغت نامه دهخدا
پرزرپین
(پْرُ / پِ رُ زِ)
در اساطیر یونانی الهۀ کشاورزی و ملکۀدوزخ، دختر ژوپیتر و سرس و زوجه پلوتن. رومیان بدو هم جنبۀ یونانی و هم رومی میدادند و با الهۀ باستانی ایتالیا لیبرا خلطمیکردند و او با سرس و لیبر در معبد کهن ’سرس’ ستایش میشد. جشنی که به افتخار آن سه برپا میکردند درفصل بهار، از 12تا 19 آوریل بود. در ماه اوت جشنی دیگر که مخصوص زنان بود بیاد اجتماع سرس و پرزرپین منعقد میشد. گویند پلوتن او را ربود و زوجه خویش کرد و این موضوع را در مدالها و پرده ها تصویر کرده اند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرزین
تصویر پرزین
(دخترانه)
پرچینی از گلهای ریز به دور باغات
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرارین
تصویر پرارین
(دخترانه)
خوب و نیکو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروردین
تصویر پروردین
فروردین، ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت، ماه اول بهار، روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزین
تصویر پرزین
پرزدار، پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزگن
فرهنگ فارسی عمید
(پْرُ / پِ رُ زِ)
در اساطیر یونان نام ملکۀ عالم ارواح زوجه پلوتن و دختر ژوپیتر و سرس و فوری ها فرزندان او هستند
لغت نامه دهخدا
(پْرِ/ پِ رِ)
یکی از شش سنجاق ولایت قوصوه است و در غرب این ولایت واقع است دارای 400 قریه و تخمیناً 260000 تن سکنه. بیشتر اهالی آنجا مسلمان آرناؤد باشند و کمی مسیحی و دو زبان آرناؤد و ترکی در آنجا متداول است. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(پْرِ / پِ رِ)
یکی از شهرهای بزرگ آرناؤدستان است از جزو ولایت قوصوه و مرکز سنجاقی است. و آن بر کنار رود خانه کوچکی است که به بحر ابیض ریزد واقع در 55 هزارگزی شمال غربی اسکوب. شهری زیبا و صاحب چهل و چند هزارتن سکنه و دارای چهارسوقی بزرگ و24 مسجد جامع و مدارس متعدد. بعضی صنایع نیز از قبیل مقراض و قلمتراش و اسلحه و ظروف نقره و غیره دارد. مردمش بتمامه آرناؤد باشند که قسم اعظم آنان مسلمان و بقیه ارتدوکس و کاتولیک اند و معدودی نیز از مردم اولاخ و بلغار در آنجا سکنی دارند. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(پْرُ / پُرُ زُ)
نوعی حشرۀ بالدار از خانوادۀ پروزوپی دینه، کهور. و آن نوعی نبات پروانه شکل شامل درختان و نهالهای خاردار که در هندیافت شود و هم در نواحی کرمان و عباسی و نرماشیر
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
به لغت زند و پازند بمعنی خوب و نیکو باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
ماه پروین را گویند و بعربی جدوار خوانند. (برهان) ، عملی است که مردمی از اهل دعا برای شفاء کسی که سگ هار گزیده ادّعا کنند و یا دفع پریان وجنّیان، و در بعض قراء قزوین و زنجان باشند و عامل آنرا پرپین چی و پرپین گر نامند. و ترکان عثمانی پارپول و عامل آنرا پارپولچی و عمل را پارپوللاّمق گویند.
- پرپین کردن، عمل خاص برای شفاء سگ هار گزیده کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پروردین
تصویر پروردین
فروردین
فرهنگ لغت هوشیار
خار و خاشاکی که در پشت بند و سد جمع شود، ابزاری آهنین و مشبک که در جوی تعبیه کنند تا خاشاک پشت آن
فرهنگ گویش مازندرانی